تاریخ انتشار
سه شنبه ۲۸ آذر ۱۴۰۲ ساعت ۰۱:۲۷
کد مطلب : ۴۷۰۵۱۴
یادداشت؛
پاسخی به مطلب کبنانیوز؛ نشست منتظریان با اصلاح طلبان عبور از مرزهای سیاسی نبود
۱
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛بعد از انتشار مطلبی با عنوان «نشست اصلاحطلبان با منتظریان: فرصتی برای عبور از مرزهای سیاسی» یکی از مخاطبان کبنا نیوز با ارسال متن زیر به آن پاسخ داده که در ادامه آن را میخوانید. در تمام دنیا رسم بر این است که هر حزبی، فرد مورد نظر خود را برای رقابت با دیگر احزاب سیاسی معرفی میکنند و در اجتماعات و رسانههای مختلف سعی میکنند که برنامهها و دیدگاهای خود را به تناسب جایگاهی که قرار است در آن عضویت پیدا کنند، عرضه میدارند.
در ایران، به دلیل عدم برخورداری از احزاب، جریانهای مختلف سیاسی و گاهی هم افرادی به صورت مستقل به صحنه رقابت میآیند و دیدگاههای خود را مطرح میکنند. در این که بزرگترین چالش پیشروی سیاست در کشورمان همین عدم وجود احزاب سیاسی است، شکی نیست. اما این دلیل نمیشود که جریانهای سیاسی بخواهند اصول اولیه قانون اساسی و مضامین ماهوی نظام را زیر پا بگذارند. متأسفانه تاکنون بسیاری از افرادی که میتوانستند با حضور در عرصههای سیاسی، به مردم و منطقه خود و نهایتاً کشورمان خدمت بکنند، به دلیل تقابل با قانون و مفاهیم عالیه نظام، این فرصت را از خود و مردم گرفتهاند.
در استان کهگیلویه و بویراحمد، علیرغم اینکه سیاست به عنوان یک ضرورت مهم، زندگی مردم را فرا گرفته است، لیکن سیاسیون نتوانستند از این فرصت مناسب برای توسعه استان کهگیلویه و بویراحمد استفاده کنند. حداقل اینکه افراد مطلع و منصف، سوای اینکه وابسته به جریانهای اصلاحطلب و اصولگرا باشند، نتوانستند نگرش سیاسی مردم را گامی در جهت توسعهمحوری و عبور از چالشهای مدیریتی استان کهگیلویه و بویراحمد قرار داده و مردم را از این محدودیتها و محرومیتهای نهادینه شده، نجات بدهند.
مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد، با وجود اینکه تقریباً محور اصلی مدیریت استان بوده و عصاره تمامی جریانهای سیاسی، فکری و اقتصادی است، باید نمایندهای در تراز ملی داشته باشد. مردم باید نمایندهای کارآزموده و مجرب را به مجلس شورای اسلامی بفرستند. اینکه کسانی بخواهند با فکر مردم بازی کنند و از خلاء حضور یک جریان سیاسی سوءاستفاده کرده و خود را بر مجلس و مردم تحکیم کنند، اگر نگوئیم خیانت، کممهری است نه مرز شکنی. چرا فکر میکنید عدهای گمنام و منفعت طلب را به نام اصلاحطلب و به وعدۀ «گندم ری» دور خود جمع کردن، مرز شکنی است؟ مگر بین مردم مرزی وجود دارد؟ مگر همه این مردم در یک مرز مشترک نیستند؟ چرا باید تضارب افکار را به نام همگرایی و به کام منفعتطلبی خود، گرفتارِ آفتِ مصلحتاندیشانۀ گروهی نوکیسه کنید؟
مگر بزرگان و خردورزانِ جریان سیاسی اصلاحطلب نیستند که برخی فاقد وجاهت و اعتبار سیاسی بخواهند چوب حراج بر وجهه سیاسی و اعتبار اجتماعیاش بزنند؟ مگر دانشجویان و نخبگان و علما و فضلای ایناندیشه و تفکر فکری- سیاسی لال هستند که گروهی بخواهند مثلاً به نام اتحاد، به خود و کسی که بین بزرگان اصولگرایی موجه نیست، اعتبار بدهند؟
یا در جایی نوشتهاند که نادر منتظریان میتواند دو جریان سیاسی را برای مبارزه با قومگرایی و واپسگرایی و انحصارطلبی بسیج کند. اگر آقای منتظریان به دنبال انحصارطلبی نیست، چرا در کنار دکتر خرامین، حاج زارعی، روشنفکر و مقدم و بقیه اصولگرایان نمینشیند؟ اینکه برخی بینام و نشان سیاسی را با شناسنامه جعلی اصلاحطلبی، دعوت کنی و با هم بگو و بخند داشته باشی، مرزشکنی و انحصارشکنی است؟ چگونه ممکن است که نحلۀ فکری- سیاسی اصلاحطلب که برای مبارزه با انحصارطلبی اصولگرایان تاوان داده است، با چهره تمام عیار اصولگرایی نادر منتظریان، بسیج عمومی تشکیل بدهند؟
اگر مقبولیت مردمی داشتند که عدهای را تحت عنوان اصلاح طلب دور خود جمع نمیکردند که وجهه سیاسی بگیرند. اینها تلهای است برای مردم و فکر میکنند با این شانتاژ بازیها میتوانند اعتبار اجتماعی- سیاسی بخرند و برای خودشان تجربه و توانمندی و واقع گرایی و مقبولیت بگیرند.
بنابراین مردم شهرستانهای مرکز استان باید هوشیار باشند و بدانند که مسیر توسعه و تحولگرایی با این ادغام و مخلوطهای ناهمسان و ناکوک صورت نخواهد گرفت. ما در گذشته هم دیدیم که کسانی آمدند و از این بازار سیاهِ ائتلاف بین دو جریان که کاملاً غیرواقعی و دروغین بود، کلاهی دوختند و بار خود بستند و به ریش همه خندیدند و سر از وزارت نفت درآوردند. بهتر آن است که دانشجویان، دانشگاهیان، علما، نخبگان و بزرگان جریانِ اصلاح طلبی، از کاندید خود حمایت کنند و اجازه ندهند که نسلهای آینده بخاطر سکوت در مقابل اینگونه شومن بازیهای انحصارطلبان، نفرینتان کنند. چراکه مرزبندی مهم استان ما، مرزِ بین افراد توانمند و ناتوان است. شک ندارم که قبیله و طایفه و جریان و گروه، اجازه نخواهند داد که با وجود اهل فهم و درک، منفعت طلبانِ اغواگر، رأی مردم را به یغما ببرند.
در ایران، به دلیل عدم برخورداری از احزاب، جریانهای مختلف سیاسی و گاهی هم افرادی به صورت مستقل به صحنه رقابت میآیند و دیدگاههای خود را مطرح میکنند. در این که بزرگترین چالش پیشروی سیاست در کشورمان همین عدم وجود احزاب سیاسی است، شکی نیست. اما این دلیل نمیشود که جریانهای سیاسی بخواهند اصول اولیه قانون اساسی و مضامین ماهوی نظام را زیر پا بگذارند. متأسفانه تاکنون بسیاری از افرادی که میتوانستند با حضور در عرصههای سیاسی، به مردم و منطقه خود و نهایتاً کشورمان خدمت بکنند، به دلیل تقابل با قانون و مفاهیم عالیه نظام، این فرصت را از خود و مردم گرفتهاند.
در استان کهگیلویه و بویراحمد، علیرغم اینکه سیاست به عنوان یک ضرورت مهم، زندگی مردم را فرا گرفته است، لیکن سیاسیون نتوانستند از این فرصت مناسب برای توسعه استان کهگیلویه و بویراحمد استفاده کنند. حداقل اینکه افراد مطلع و منصف، سوای اینکه وابسته به جریانهای اصلاحطلب و اصولگرا باشند، نتوانستند نگرش سیاسی مردم را گامی در جهت توسعهمحوری و عبور از چالشهای مدیریتی استان کهگیلویه و بویراحمد قرار داده و مردم را از این محدودیتها و محرومیتهای نهادینه شده، نجات بدهند.
مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد، با وجود اینکه تقریباً محور اصلی مدیریت استان بوده و عصاره تمامی جریانهای سیاسی، فکری و اقتصادی است، باید نمایندهای در تراز ملی داشته باشد. مردم باید نمایندهای کارآزموده و مجرب را به مجلس شورای اسلامی بفرستند. اینکه کسانی بخواهند با فکر مردم بازی کنند و از خلاء حضور یک جریان سیاسی سوءاستفاده کرده و خود را بر مجلس و مردم تحکیم کنند، اگر نگوئیم خیانت، کممهری است نه مرز شکنی. چرا فکر میکنید عدهای گمنام و منفعت طلب را به نام اصلاحطلب و به وعدۀ «گندم ری» دور خود جمع کردن، مرز شکنی است؟ مگر بین مردم مرزی وجود دارد؟ مگر همه این مردم در یک مرز مشترک نیستند؟ چرا باید تضارب افکار را به نام همگرایی و به کام منفعتطلبی خود، گرفتارِ آفتِ مصلحتاندیشانۀ گروهی نوکیسه کنید؟
مگر بزرگان و خردورزانِ جریان سیاسی اصلاحطلب نیستند که برخی فاقد وجاهت و اعتبار سیاسی بخواهند چوب حراج بر وجهه سیاسی و اعتبار اجتماعیاش بزنند؟ مگر دانشجویان و نخبگان و علما و فضلای ایناندیشه و تفکر فکری- سیاسی لال هستند که گروهی بخواهند مثلاً به نام اتحاد، به خود و کسی که بین بزرگان اصولگرایی موجه نیست، اعتبار بدهند؟
یا در جایی نوشتهاند که نادر منتظریان میتواند دو جریان سیاسی را برای مبارزه با قومگرایی و واپسگرایی و انحصارطلبی بسیج کند. اگر آقای منتظریان به دنبال انحصارطلبی نیست، چرا در کنار دکتر خرامین، حاج زارعی، روشنفکر و مقدم و بقیه اصولگرایان نمینشیند؟ اینکه برخی بینام و نشان سیاسی را با شناسنامه جعلی اصلاحطلبی، دعوت کنی و با هم بگو و بخند داشته باشی، مرزشکنی و انحصارشکنی است؟ چگونه ممکن است که نحلۀ فکری- سیاسی اصلاحطلب که برای مبارزه با انحصارطلبی اصولگرایان تاوان داده است، با چهره تمام عیار اصولگرایی نادر منتظریان، بسیج عمومی تشکیل بدهند؟
اگر مقبولیت مردمی داشتند که عدهای را تحت عنوان اصلاح طلب دور خود جمع نمیکردند که وجهه سیاسی بگیرند. اینها تلهای است برای مردم و فکر میکنند با این شانتاژ بازیها میتوانند اعتبار اجتماعی- سیاسی بخرند و برای خودشان تجربه و توانمندی و واقع گرایی و مقبولیت بگیرند.
بنابراین مردم شهرستانهای مرکز استان باید هوشیار باشند و بدانند که مسیر توسعه و تحولگرایی با این ادغام و مخلوطهای ناهمسان و ناکوک صورت نخواهد گرفت. ما در گذشته هم دیدیم که کسانی آمدند و از این بازار سیاهِ ائتلاف بین دو جریان که کاملاً غیرواقعی و دروغین بود، کلاهی دوختند و بار خود بستند و به ریش همه خندیدند و سر از وزارت نفت درآوردند. بهتر آن است که دانشجویان، دانشگاهیان، علما، نخبگان و بزرگان جریانِ اصلاح طلبی، از کاندید خود حمایت کنند و اجازه ندهند که نسلهای آینده بخاطر سکوت در مقابل اینگونه شومن بازیهای انحصارطلبان، نفرینتان کنند. چراکه مرزبندی مهم استان ما، مرزِ بین افراد توانمند و ناتوان است. شک ندارم که قبیله و طایفه و جریان و گروه، اجازه نخواهند داد که با وجود اهل فهم و درک، منفعت طلبانِ اغواگر، رأی مردم را به یغما ببرند.