تاریخ انتشار
شنبه ۵ خرداد ۱۴۰۳ ساعت ۱۳:۵۳
کد مطلب : ۴۷۶۲۷۵
یادداشتی از سید علیعباس محدث؛
پاسخی به وهمیات منفعتطلبان
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛سید علیعباس محدث - جامعهشناس و روزنامهنگار - این روزها، فضای مملکت و ذهن مردم را آشوبی است که یادآور سالهای اول انقلاب و دهه 60 را میماند. گویی روزهایی را شاهدیم که ایادی استکبار، بزرگان نظام و ستونهای انقلابِ نوپا را، یکی پس از دیگری از ملت ایران میگرفتند. روزهایی که حتی مردم نیز از نیش خنجرهای انتقام جویانۀ سلطنتطلبان در امان نبودند. بهانهای هم لازم نبود. همین که داعش صفتانه، خونِ مردمِ انقلابی را میریختند، کافی بود. در دهه 60، بیش از 37 کشور دنیا در کنار صدام بودند و تمام تسلیحات نظامی و امکانات مالیِ خیلی از کشورهای غربی، اروپایی، عربی و حتی آفریقایی علیه ایران بود. در سازمان ملل متأسفانه هیچ جایگاهی نداشتیم. در حوزۀ اقتصادی، سختترین شرایط ممکن را برای مردم بود. سیاستمداران کشورمان جایگاه معتبر سیاسی در دنیا نداشتند. و از همه سختتر، ترور شخصیتهای تراز اول ممکلت بود که هرکدام از این چالشها برای اضمحلال انقلاب کافی به نظر میرسید.
اما رهبری پیامبرگونه امام راحل با تسلط بر تاریخ معاصر و آگاهی از جنبشها و انقلابیگری برخی از اسلامی خواهان و حوادث پس از کودتای 28 مرداد، و همچنین اعتماد و یکپارچگی مردمی که خود را ملزم به حفظ دستاورد ارزشمندی به نام انقلاب اسلامی میدانستند، برای تحمل بر مصائب و استفاده از فرصتهای موجود، کافی به نظر میرسید. ولی همچنان چپ افراطی به دنبال تقلیدگرایی از سوسیالیسم بود. هم کام ملت را از ثمرۀ بزرگ انقلاب که آزادی بود تلخ کردند و هم با رفتارهای افراطی خود، میدان عمل را به سازمان مجاهین «منافقین» و مارکسیستها داده بودند.
اکنون که حادثهای شبیه آن اتفاقات، ولی بهگونهای دیگر رقم خورده است، باز هم گروهی با همان تفکر چپ افراطی، سعی دارند که از چنین حادثهای کَره بگیرند. اینکه مدعی هستند در این کشور شکاف عمیق سیاسی وجود دارد و نیازمند حضور ایران در میدان بازی هستیم، دغلبازی دیگری است که فقط در فهم این جماعت، به حد کرمخوردگی رسیده است. وقتی ادعا میکنند حادثۀ سقوط بالگرد رئیسجمهور اسلامی ایران، باعث همدلی جهانی و انسجام داخلی شده است، خودفریبی و ماستمالی کردنِ نگرشهای غلط 8 سالۀ این تفکر است. اینهایی که دو دورۀ مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری را معطلِ بارور شدن برجام کرده بودند، اکنون که خود را در مقابل نگاه نفرت انگیز مردم می بییند، شجاعت و انصافِ پذیرفتنِ تلاشهای صادقانه و خالصانۀ سیدالشهدای خدمت را ندارند، و به هر نحو ممکن میخواهند خود را مبرای از تمام خیانتهای گذشته بکنند.
ولی خوشبختانه، مردمی که در سختترین شرایط اقتصادی هستند و قیمتهای غیرقابلباوری را در بازار تحمل میکنند، میدانند که این دردها نتیجه دلخوشیهایی بود که به بالغشدن فرزند نامشروعشان، «برجام»، گرهزده بودند. مردم فهیم ایران اسلامی، تفاوت خادم و متخاصم را میفهمند. وقتی میبینند که رئیسجمهور این مملکت بهجای پنهانشدن از مردم و حتی وزرای خودش، در محرومترین مناطق حاضر میشود و درد ضعیفترین اقشار ملت را فریاد میزند و خود را در جایگاه پاسخگویی میبیند، قطعاً ملجأ همدلی و انسجام خواهد بود؟ چقدر باید شقاوتمند باشید که چنینی وارونه تحلیل کنید؟ اف بر این اندیشههای رذلی که خوشی و سرزندگی خود را در جانکندن مردم و مزدوری برای بیگانگان می ببینند.
نه برادر!
این همدلی و انسجام را باید در صداقت کلام و شفافیت رفتار با مردم ببینید. این اعتماد و همدلی ملی و بینالمللی که در مراسمات مختلف تشیع پیکرهای مطهر شهدای خدمت میبینند، نتیجه همکلامی خادم و مخدوم است. نتیجه اعتماد به جوان ایرانی و جوانان آزادیطلبی است که سالهای بر گُرده آنها سوار بودید و از شما دروغ میشنیدند. این یکپارچگی و دلدادگی، نتیجه اعتماد به سرمایههای فکری مردم خود و هم راستایی مسئول ارشد اجرایی کشور با ملت است. این شورِ وصفناپذیر ملی را باید در خونخواهی سردار حریم آل الله، حاجقاسم سلیمانی بجویید. بیجهت مشق ننویسید. مردم میفهمند که دنیایی باورها و دانایی شما در مرزهای ایران نیست. پیشنهاد میکنم، لطفاً جفای خود در حق این مردم را با تزکیه نفس و استغفار و طلب حلالیت جبران کنید و دوباره خیانت سالهای 92 تا 1400 را تکرار نکنید.
اما رهبری پیامبرگونه امام راحل با تسلط بر تاریخ معاصر و آگاهی از جنبشها و انقلابیگری برخی از اسلامی خواهان و حوادث پس از کودتای 28 مرداد، و همچنین اعتماد و یکپارچگی مردمی که خود را ملزم به حفظ دستاورد ارزشمندی به نام انقلاب اسلامی میدانستند، برای تحمل بر مصائب و استفاده از فرصتهای موجود، کافی به نظر میرسید. ولی همچنان چپ افراطی به دنبال تقلیدگرایی از سوسیالیسم بود. هم کام ملت را از ثمرۀ بزرگ انقلاب که آزادی بود تلخ کردند و هم با رفتارهای افراطی خود، میدان عمل را به سازمان مجاهین «منافقین» و مارکسیستها داده بودند.
اکنون که حادثهای شبیه آن اتفاقات، ولی بهگونهای دیگر رقم خورده است، باز هم گروهی با همان تفکر چپ افراطی، سعی دارند که از چنین حادثهای کَره بگیرند. اینکه مدعی هستند در این کشور شکاف عمیق سیاسی وجود دارد و نیازمند حضور ایران در میدان بازی هستیم، دغلبازی دیگری است که فقط در فهم این جماعت، به حد کرمخوردگی رسیده است. وقتی ادعا میکنند حادثۀ سقوط بالگرد رئیسجمهور اسلامی ایران، باعث همدلی جهانی و انسجام داخلی شده است، خودفریبی و ماستمالی کردنِ نگرشهای غلط 8 سالۀ این تفکر است. اینهایی که دو دورۀ مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری را معطلِ بارور شدن برجام کرده بودند، اکنون که خود را در مقابل نگاه نفرت انگیز مردم می بییند، شجاعت و انصافِ پذیرفتنِ تلاشهای صادقانه و خالصانۀ سیدالشهدای خدمت را ندارند، و به هر نحو ممکن میخواهند خود را مبرای از تمام خیانتهای گذشته بکنند.
ولی خوشبختانه، مردمی که در سختترین شرایط اقتصادی هستند و قیمتهای غیرقابلباوری را در بازار تحمل میکنند، میدانند که این دردها نتیجه دلخوشیهایی بود که به بالغشدن فرزند نامشروعشان، «برجام»، گرهزده بودند. مردم فهیم ایران اسلامی، تفاوت خادم و متخاصم را میفهمند. وقتی میبینند که رئیسجمهور این مملکت بهجای پنهانشدن از مردم و حتی وزرای خودش، در محرومترین مناطق حاضر میشود و درد ضعیفترین اقشار ملت را فریاد میزند و خود را در جایگاه پاسخگویی میبیند، قطعاً ملجأ همدلی و انسجام خواهد بود؟ چقدر باید شقاوتمند باشید که چنینی وارونه تحلیل کنید؟ اف بر این اندیشههای رذلی که خوشی و سرزندگی خود را در جانکندن مردم و مزدوری برای بیگانگان می ببینند.
نه برادر!
این همدلی و انسجام را باید در صداقت کلام و شفافیت رفتار با مردم ببینید. این اعتماد و همدلی ملی و بینالمللی که در مراسمات مختلف تشیع پیکرهای مطهر شهدای خدمت میبینند، نتیجه همکلامی خادم و مخدوم است. نتیجه اعتماد به جوان ایرانی و جوانان آزادیطلبی است که سالهای بر گُرده آنها سوار بودید و از شما دروغ میشنیدند. این یکپارچگی و دلدادگی، نتیجه اعتماد به سرمایههای فکری مردم خود و هم راستایی مسئول ارشد اجرایی کشور با ملت است. این شورِ وصفناپذیر ملی را باید در خونخواهی سردار حریم آل الله، حاجقاسم سلیمانی بجویید. بیجهت مشق ننویسید. مردم میفهمند که دنیایی باورها و دانایی شما در مرزهای ایران نیست. پیشنهاد میکنم، لطفاً جفای خود در حق این مردم را با تزکیه نفس و استغفار و طلب حلالیت جبران کنید و دوباره خیانت سالهای 92 تا 1400 را تکرار نکنید.