آرشيو برچسب: روایت
۸ شهريور ۱۴۰۰ ساعت ۲۲:۴۴
دوره جنگ تحمیلی شاهد رشادت های زنان پرستار و امدادگری است که با تمام وجودشان در بیمارستان های پشت جبهه خدمت کرده اند، زنانی که بسیاری از سوانح مرگ سربازان وطن را با پوست و گوشت خود عجین دیدند و در این راه همچون رزمندگان از هیچ تلاشی دریغ نکردند. زنانی که اگر پای صحبت هر کدام از آنها بنشینید وقایعی را برایتان تشریح می ...
۸ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۰۸:۳۳
. پسرم عزیز من بود. پسرم نمازخوان بود. مطمئنم پسرم مرا نگاه میکند. او ناراحت است. نمیدانم دوری مرا تحمل میکند؟ ناراحت است که من گریه میکنم. گریه کنید شاید پسرم برگردد. او گناهی نداشت. مثل دیوانهها دنبال پسرم به بیمارستان رفتم. 9 ماه از خدمت پسرم مانده بود که آنها او را کشتند.
صفحه قبل | | صفحه بعد |