در بخشی از بیانیه خانواده قاضی منصوری آمده است: اگر قاضی منصوری از سفارت اخراج نشده بود قطعا حالا زنده بود و اگر در محیطی نا امنی قرار نمیگرفت شاید به قتل نمی رسید و می توانست به کشور برگردد و در جلسات دادگاه شرکت کند و از اتهام انتسابی اش دفاع نماید و واقعیت قضیه برای همگان روشن شود.
ایشان خانمی است که در زمان فعالیت قاضی منصوری به عنوان معاون دادستان به عنوان رئیس دفتر ایشان فعالیت میکرده است. این خانم همراه ایشان در زمانی که به عنوان رئیس هیات تخلفات منصوب شدند به سازمان برنامه رفتند و آنجا مشغول بودند و این خانم در این مسافرت همراه ایشان بوده است.
منصوری متهم پرونده فساد در دستگاه قضا بود و با توجه به جایگاه و قدرتی که داشت، اعمال نفوذ او در پروندههای بزرگ اقتصادی، هدایتگر یک جریان بیعدالتی بود که با مرگ او شاید هرگز این جریان شناسایی نشود؛ البته ممکن است دستگاه قضا با ادامه تحقیقات در پرونده او، به مرتبطان و همراهانش دست یابد؛ هرچند پرونده اتهامات او با مرگش ...
چهره از بین رفته و اندازهای قابل تشخیص نیست، اما این چهره به آن کسی که ما حداقل در نظر داشتیم نمیخورد نه ابعاد سر، نه ابعاد طول و قدی که این جسد دارد، به برادرم نمیخورد، اما به صورت کلی حتی ۵۰ درصد هم نتوانستیم تشخیص دهیم و منتظر آزمایش هستیم.
«مرگ غلامرضا منصوری با خشونت همراه بوده است»؛ این بخشی از نتیجه کالبدشکافی جنازه قاضی متواری است که با سقوط از پنجره هتل سهستاره دوک در بخارست کشته شد. مرگ قاضی منصوری که از همان ابتدا مشکوک به نظر میرسید و اعلام خودکشی بیشتر نشان از یک پاسخ شتابزده از سوی دولت رومانی داشت، با سخنان شاهدان عینی از روز حادثه
مرگ قاضی منصوری اولین مرگ مشکوکی نیست که با آن مواجه شدهایم. اینگونه قتلها را سالهاست در فیلمهای جنایی دیدهایم. نویسندهها آنقدر از روش مرگ شاهد درست قبل از محاکمه استفاده کردهاند که این اتفاق به یک روش مرسوم و امتحان پس داده تبدیل شده.