تاریخ انتشار
دوشنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۳ ساعت ۱۱:۰۳
کد مطلب : ۴۹۱۴۵۹
نامههای دو هنرمند معروف به استاندار کهگیلویه و بویراحمد؛
هنرمندان: هنر در کهگیلویه و بویراحمد دچار آفتی که سرانجامش مهاجرت بیبازگشت است / آقای استاندار: در برنامه هفتم توسعه هستیم اما کف خیابانهای این استان، هنوز ناکام از برنامههای سوم توسعه است / توسعه هم جانبه بدون پل فرهنگی قطع خواهد شد /توسعه استان کهگیلویه و بویراحمد بسان قابهای خالی ست که هیچ منظوری را نمیرساند
۱
کبنا ؛دو هنرمند معروف استان کهگیلویه و بویراحمد در نامههای سرگشاده جداگانهای خطاب به یدالله رحمانی استاندار کهگیلویه و بویراحمد خواستار توجه به مسئله هنر و فرهنگ شدند.
به گزارش کبنا، حسن غفاری عکاس ملی برجسته کهگیلویه و بویراحمد خطاب به استاندار کهگیلویه و بویراحمد نوشت:
سلام جناب استاندار، حضرتعالی عشایر زادهای هستید که بعد از سه دهه به جایگاهی که اولین بار در آنجا بر ساختار دولتی نشستید کوچ کردهاید. سی سال حضور در موقعیت تصمیمگیری برای سایر استانها و پایتخت، شما را پر از تجربه و دانستن در ارتباط با جریانهای حاکمیتی، دولتی و مردم قرار داده است. شما به خانهی خودتان برگشتهاید، خانهای که با حفظ ساختار ایلی و عشیرهای دوستدار ورود به احزاب و مدرنیته است. جنابعالی دانش آموختهی تفکر برابری در آموزش و یافتن و پرورش استعدادها در مکتب بهمن بیگی بزرگ هستید. شما را خوش یمن، ناجی و مایهی برکت در مقابل عقب افتادگی و کم کاری همه دوران استان در کهگیلویهوبویراحمد میدانیم. بهتر است خیلی زود و سریع به اصل موضوع که بهانهای شده سلامی به حضرتعالی داشته باشم وارد شوم. حضرتعالی در بلندمرتبهترین جایگاه مراتب دولتی در استان کهگیلویهوبویراحمد، میراث دار بیعدالتی و کم لطفی سالهای گذشته در حق هنرمندان و دوستداران هنر هستید، در واقع شما با یک مطالبهگری بزرگ از طرف هنرمندان روبهرو هستید. طلبی عامالمنفعه برای مردم به اسم هنرمندان.
متأسفانه هنر در استان ما دچار آفتی است که سرانجامش مهاجرت بیبازگشت است، چه جوانها و چه استعدادهایی دانا و توانمند که به دلیل آماده نبودن زیرساختها برای تولید و نمایش آثار هنری و از ورای آن معیشت، ترک دیار کردند و زادگاهشان از تأثیرگذاری و جریانسازی اجتماعی آنها بیبهره ماند. جبران این از دست دادگی بسیار سخت و سنگین است، اما میتوان تکرار این تصمیم از سر اجبار را کمرنگ کرد.
آقای استاندار، شما پرچمدار استانی هستید که سالها حکایت و خواستههای تکراری از قبیل؛ داشتن گالری استاندارد و در دسترس برای عموم، سینما و سالن نمایش، ساختمانی برای انجمنها که خارج از ساعات اداری و دولتی بتوانند فعالیت خودشان را در امر آموزش و تولید به سرانجام برسانند و... از زبان هنرمندانش بیان میشود.
جناب آقای رحمانی خوب میدانید که هنر، زبان فرهنگ است، پیامرسان است و اصلاحگر، جماعت و شهر بدون هنر آرامش و قرار ندارد و تربیت ناپذیر است. هیچ وقت، هیچ جمع و جامعهای بینیاز از دستیاری هنرمندانش نیست.
آقای استاندار؛ انتظار میرود که در همین روزهای نخست، گفت و شنودی را از زبان نمایندگان جامعه هنری با حضور جمعی داشته باشید. این هم سخنی میتواند سرآغاز تصمیمات بزرگی در تولید آثار هنری و فرهنگسازی و جریانسازی برای استان ما باشد.
جانکلام: پیش از آنکه بلند بلند با رسانه سخن بگوییم تا به گوش نامحرمان برسد، اجازه دهید رودررو و چشم در چشم سخن بگوییم و راهگشاباشیم براین خلاء و محدودیت رنجآور.
رضا دانش پژوه - کارشناس ارشد مدیریت بازرگانی از هندوستان و دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی دانشگاه آزاد تهران مرکز، تهیهکننده و کارگردان سینما در نامهای خطاب به استاندار کهگیلویه و بویراحمد نوشت: سالهاست که منتظر سالی هستیم.
آقای استاندار، بی شک شما همه چیز را نمیدانید. اما دیوارها، راهروها و اتاقهای محل خدمتتانتان سالهاست شاهد آمد و رفت جانهایی ست که برای بهبود فرهنگ استان سیاست حمل میکنند.
درختان زیادی بریده شدند و کاغذ شدند تا مدیران استان خبرهای شادی بخش برای بهبود فرهنگ به تهران مخابره کردهاند.
اما دریغ. اوضاع را که بهتر ببینید میبینید در برنامه هفتم توسعه هستیم اما کف خیابان، هنوز ناکام از برنامههای سوم توسعه ست. آنقدر عدم مغایرت در اعداد فرهنگی عادیسازی شده است که دیگر اهمیت ندارد.
از معماری مکعبی شهر تا غریبههایی به نام کتاب و گالری و سینما و تئاتر، همه دستاورد سالها آمار و ارقام فرهنگی بدون پشتوانه فکری ست.
به شهر گویا تهاجم فرهنگی شده است از پشت میزهای گران. تولیدات هر چقدر عقبتر بهتر. هر چقدر بیکیفیتتر جدیتر. هر چقدر بیمحتواتر، پر افسونتر. این پیامد سالها تصمیمگیری فرهنگی برای استان، بدون حضور هنرمند است.
اگر شما فرهنگ و تداوم رشد آن را دستاورد نمیدانید کار شما راحت است. شما هم، چنان گذشته دوران کاری را از سر میگذرانید.
اما اگر بلندای فرهنگ این استان برایتان چتر میسازد در تند باد حوادث، در یک دست تیغ بر دارید و دست متجاوز از فرهنگ را کوتاه کنید و در دست دیگرتان شعلهای بیفروزید که هنرمند اعتماد کند به بودنتان. به گرمیتان. به روشنیتان در تاریکی.
اخلاق اگر حمایت فرهنگی نداشته باشد مستعمره اشکال مختلف محصولات مبتذل میشود. اگر ماهیت هنر را جستجو کنیم آن هم قصد احیای ارزشهای اخلاقی در جامعه را دارد. اما این هنرمند است که میتواند حد و اندازه کار را برگزیند. این یک اصل در تولید هنر است. اما برای هنری که توسعه را در گستره فرهنگ و جامعه ببیند. اگر امروز با توسعه واقعی فاصله زیادی داریم دلیل اصلی آن نبود امکان روایت صحیح از بینش توسعه مستمر بوده است. هر جایی که توسعه فراگیر را لمس کرده است، نمی تواند بدون زیر ساختهای فرهنگی آن جامعه رخ داده باشد. آنقدر روایتهای گسسته و پر نقص از سلیقههای خارج از متن بر فرهنگ استان تحمیل شده است که برای پایان دادن به آن انگار باید از اول چرخ را اختراع کنند.
جامعهای مثل استان کهگیلویه و بویراحمد که شتابزده در حال رشد است قطعاً روزی اجباراً به درهم ریختگیهای پنهانش پایان میدهد و زمانی که سیل آسیبها نمایان شود آن موقع دیگر امکان از نو ساختن هم از بین میرود. توسعه هم جانبه بدون پل فرهنگی قطع خواهد شد. نمیتوان تولیدکننده داشت و مقصد کالایش نشانههای فرهنگی تولیدکننده را محترم نشمرد و انتظار رشد اقتصادی داشت. زخمی که بر شهرکهای صنعتی ست از نادانی بر فرهنگ و چگونگی آن رخ داده است.
مخاطبان صنعت ما، هیچ تصوری از ما ندارند چون فرهنگ ما را ترجمه میکنند و در این ترجمه کردنها تحریف میشود.
توسعه استان بسان قابهای خالی ست که هیچ منظوری را نمیرساند. مفاهیم فرهنگی به تمامی زیرساختهای رشد معنادهی میکند و الزام آورترین موارد در تدابیر مدیران جهان است.
اینجا جایی ست که مدیران استان الزامات فرهنگی را یا دور ریختهاند یا در گفتگوهای بیمحصول گلویش را به تیغ کم کاری سپردهاند.
برای یافتن کور سوی توسعه چشم از باریکه نورانی فرهنگ بر ندارید.
به گزارش کبنا، حسن غفاری عکاس ملی برجسته کهگیلویه و بویراحمد خطاب به استاندار کهگیلویه و بویراحمد نوشت:
سلام جناب استاندار، حضرتعالی عشایر زادهای هستید که بعد از سه دهه به جایگاهی که اولین بار در آنجا بر ساختار دولتی نشستید کوچ کردهاید. سی سال حضور در موقعیت تصمیمگیری برای سایر استانها و پایتخت، شما را پر از تجربه و دانستن در ارتباط با جریانهای حاکمیتی، دولتی و مردم قرار داده است. شما به خانهی خودتان برگشتهاید، خانهای که با حفظ ساختار ایلی و عشیرهای دوستدار ورود به احزاب و مدرنیته است. جنابعالی دانش آموختهی تفکر برابری در آموزش و یافتن و پرورش استعدادها در مکتب بهمن بیگی بزرگ هستید. شما را خوش یمن، ناجی و مایهی برکت در مقابل عقب افتادگی و کم کاری همه دوران استان در کهگیلویهوبویراحمد میدانیم. بهتر است خیلی زود و سریع به اصل موضوع که بهانهای شده سلامی به حضرتعالی داشته باشم وارد شوم. حضرتعالی در بلندمرتبهترین جایگاه مراتب دولتی در استان کهگیلویهوبویراحمد، میراث دار بیعدالتی و کم لطفی سالهای گذشته در حق هنرمندان و دوستداران هنر هستید، در واقع شما با یک مطالبهگری بزرگ از طرف هنرمندان روبهرو هستید. طلبی عامالمنفعه برای مردم به اسم هنرمندان.
متأسفانه هنر در استان ما دچار آفتی است که سرانجامش مهاجرت بیبازگشت است، چه جوانها و چه استعدادهایی دانا و توانمند که به دلیل آماده نبودن زیرساختها برای تولید و نمایش آثار هنری و از ورای آن معیشت، ترک دیار کردند و زادگاهشان از تأثیرگذاری و جریانسازی اجتماعی آنها بیبهره ماند. جبران این از دست دادگی بسیار سخت و سنگین است، اما میتوان تکرار این تصمیم از سر اجبار را کمرنگ کرد.
آقای استاندار، شما پرچمدار استانی هستید که سالها حکایت و خواستههای تکراری از قبیل؛ داشتن گالری استاندارد و در دسترس برای عموم، سینما و سالن نمایش، ساختمانی برای انجمنها که خارج از ساعات اداری و دولتی بتوانند فعالیت خودشان را در امر آموزش و تولید به سرانجام برسانند و... از زبان هنرمندانش بیان میشود.
جناب آقای رحمانی خوب میدانید که هنر، زبان فرهنگ است، پیامرسان است و اصلاحگر، جماعت و شهر بدون هنر آرامش و قرار ندارد و تربیت ناپذیر است. هیچ وقت، هیچ جمع و جامعهای بینیاز از دستیاری هنرمندانش نیست.
آقای استاندار؛ انتظار میرود که در همین روزهای نخست، گفت و شنودی را از زبان نمایندگان جامعه هنری با حضور جمعی داشته باشید. این هم سخنی میتواند سرآغاز تصمیمات بزرگی در تولید آثار هنری و فرهنگسازی و جریانسازی برای استان ما باشد.
جانکلام: پیش از آنکه بلند بلند با رسانه سخن بگوییم تا به گوش نامحرمان برسد، اجازه دهید رودررو و چشم در چشم سخن بگوییم و راهگشاباشیم براین خلاء و محدودیت رنجآور.
رضا دانش پژوه - کارشناس ارشد مدیریت بازرگانی از هندوستان و دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی دانشگاه آزاد تهران مرکز، تهیهکننده و کارگردان سینما در نامهای خطاب به استاندار کهگیلویه و بویراحمد نوشت: سالهاست که منتظر سالی هستیم.
آقای استاندار، بی شک شما همه چیز را نمیدانید. اما دیوارها، راهروها و اتاقهای محل خدمتتانتان سالهاست شاهد آمد و رفت جانهایی ست که برای بهبود فرهنگ استان سیاست حمل میکنند.
درختان زیادی بریده شدند و کاغذ شدند تا مدیران استان خبرهای شادی بخش برای بهبود فرهنگ به تهران مخابره کردهاند.
اما دریغ. اوضاع را که بهتر ببینید میبینید در برنامه هفتم توسعه هستیم اما کف خیابان، هنوز ناکام از برنامههای سوم توسعه ست. آنقدر عدم مغایرت در اعداد فرهنگی عادیسازی شده است که دیگر اهمیت ندارد.
از معماری مکعبی شهر تا غریبههایی به نام کتاب و گالری و سینما و تئاتر، همه دستاورد سالها آمار و ارقام فرهنگی بدون پشتوانه فکری ست.
به شهر گویا تهاجم فرهنگی شده است از پشت میزهای گران. تولیدات هر چقدر عقبتر بهتر. هر چقدر بیکیفیتتر جدیتر. هر چقدر بیمحتواتر، پر افسونتر. این پیامد سالها تصمیمگیری فرهنگی برای استان، بدون حضور هنرمند است.
اگر شما فرهنگ و تداوم رشد آن را دستاورد نمیدانید کار شما راحت است. شما هم، چنان گذشته دوران کاری را از سر میگذرانید.
اما اگر بلندای فرهنگ این استان برایتان چتر میسازد در تند باد حوادث، در یک دست تیغ بر دارید و دست متجاوز از فرهنگ را کوتاه کنید و در دست دیگرتان شعلهای بیفروزید که هنرمند اعتماد کند به بودنتان. به گرمیتان. به روشنیتان در تاریکی.
اخلاق اگر حمایت فرهنگی نداشته باشد مستعمره اشکال مختلف محصولات مبتذل میشود. اگر ماهیت هنر را جستجو کنیم آن هم قصد احیای ارزشهای اخلاقی در جامعه را دارد. اما این هنرمند است که میتواند حد و اندازه کار را برگزیند. این یک اصل در تولید هنر است. اما برای هنری که توسعه را در گستره فرهنگ و جامعه ببیند. اگر امروز با توسعه واقعی فاصله زیادی داریم دلیل اصلی آن نبود امکان روایت صحیح از بینش توسعه مستمر بوده است. هر جایی که توسعه فراگیر را لمس کرده است، نمی تواند بدون زیر ساختهای فرهنگی آن جامعه رخ داده باشد. آنقدر روایتهای گسسته و پر نقص از سلیقههای خارج از متن بر فرهنگ استان تحمیل شده است که برای پایان دادن به آن انگار باید از اول چرخ را اختراع کنند.
جامعهای مثل استان کهگیلویه و بویراحمد که شتابزده در حال رشد است قطعاً روزی اجباراً به درهم ریختگیهای پنهانش پایان میدهد و زمانی که سیل آسیبها نمایان شود آن موقع دیگر امکان از نو ساختن هم از بین میرود. توسعه هم جانبه بدون پل فرهنگی قطع خواهد شد. نمیتوان تولیدکننده داشت و مقصد کالایش نشانههای فرهنگی تولیدکننده را محترم نشمرد و انتظار رشد اقتصادی داشت. زخمی که بر شهرکهای صنعتی ست از نادانی بر فرهنگ و چگونگی آن رخ داده است.
مخاطبان صنعت ما، هیچ تصوری از ما ندارند چون فرهنگ ما را ترجمه میکنند و در این ترجمه کردنها تحریف میشود.
توسعه استان بسان قابهای خالی ست که هیچ منظوری را نمیرساند. مفاهیم فرهنگی به تمامی زیرساختهای رشد معنادهی میکند و الزام آورترین موارد در تدابیر مدیران جهان است.
اینجا جایی ست که مدیران استان الزامات فرهنگی را یا دور ریختهاند یا در گفتگوهای بیمحصول گلویش را به تیغ کم کاری سپردهاند.
برای یافتن کور سوی توسعه چشم از باریکه نورانی فرهنگ بر ندارید.