تاریخ انتشار
سه شنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۳ ساعت ۱۱:۵۹
کد مطلب : ۴۷۷۱۷۹
بررسیها نشان میدهد
حکم بازی اصولگرایان در بویراحمد؛ از این وریهاش تا اون وریهاش!
۱
کبنا ؛این روزها آهنگ انتخابات نواخته شده و کوس الرحیل میزنند که بربندید محملها، جرس فریاد میآید که برای پستی، ریاستی، جایگاهی و ... در سنگری از ستادهای انتخاباتی سنگر بگیرید تا از الطاف و نعمات و برکات احتمالی آن در آینده برخوردار شوید. کمربندها را محکمتر کنید که بعد انتخابات و نتایج آن، غارتی برای تصاحب تصدیها و جایگاهها و مناصب دولتی پیش خواهد آمد که همه را برای سهم برداری و بهره برداری برای خود (و البته بیشتر برای اطرافیان و همراهان و طرفداران و دار و دسته) وسوسه میکند؛ از استاد مشهور به اخلاق گرا تا نماینده مشهور به طایفه گرا و....
علیرغم شعارهای دینی و مذهبی و دم از تکلیف و اخلاص و این مقولهها زدن، مقوله قدرتطلبی و جایگاه خواهی و پست طلبی و اشتهای سیر ناپذیری تصدی مسئولیت و در قدرت نشستن، در اصولگرایان بسیار زیاد است و در این راه از هیچ کوششی دریغ ندارند؛ از انگ و برچسبزدن به رقیب خود در تصدی جایگاه مدنظر تا هر وعدهووعید و ادعا و ظاهرسازی تا عدم تخصص و نسبت و رزومه و ارتباط میان مدرک با جایگاه و پست مدنظر! مثلاً؛ بهراحتی گاهی به رقیب و مخالف خود انگهای غیرانقلابی و مزدور و نفوذی و ضد ولایت و...میزنند (حال اینکه رقیب، رفیق هم جریانی تا دیروز خودشان و یا از طیف مخالفشان باشد) یا مثلاً برای ریاست یک مرکز درمانی، دیده میشود که خود را با مدرک مثلاً الهیات و یا مهندسی کشاورزی و عمران، اولیتر از تحصیلکرده مرتبط با امور درمان میدانند و با ولع فراوان و باروحیه انقلابی و جهادی، این جایگاه را هم تصاحب میکنند. نمونه این امر بسیار زیاد است. از جمله تصدی جایگاه شهرداری تهران توسط دکتر زاکانی با مدرک یکی از گرایشهای پزشکی و درمانی و همچنین بسیار نمونههایی ازایندست در همین استان که زیاد هستند!
خداقوت به این دلیران همهفنحریف و شیفتگان خدمت و متنفر از قدرت!
این روزها هر سایت و کانال واتساپی و تلگرامی و... را باز میکنیم بلافاصله خبر از صدور حکم برای تصدی جایگاه در ستاد فلان کاندید ریاستجمهوری برای یکی از اصولگرایان انقلابی، جهادی، پایکار و...است و طرفداران و یاران و خصوصاً بستگان و نوچههای آنها نیز با لایک و کامنت و... به کِل و سرو (و یحتمل رقاصی) میپردازند. در پشت همه این احکام صادره، کلی افراد و چهرههای ریشسفید اصولگرایی از سنتی تا مدرن، از پایداری تا موتلفه، از هیئتی تا حزبی، از جبهه فرهنگی تا احزاب تازه ساخته و.... جبههگیری و موضعگیری دارند.
الحق که در این مقوله همگی جهادی و پای کار هستند؛ معنی پای کار هم تا عمق راهبردی مساله برای جامعه جا افتاد!
در این انشقاق اصولگرایی و جهاد برای دسته بندی و یارگیری، دو گروه این وری و اون وری را داریم که این وریها بیشتر خودشان را انقلابی میدانند و خود را صاحب همه چیز و معیار و شاقول اصیل دینداری و انقلابی میدانند و بقیه را با شاقول خود میسنجند و گاهی به راحتی هر کسی با آنها نباشد را با اندازه گیری روحیه انقلابی و ولایی و ... با دادن نمره منفی، کن فیکون میکنند که متاسفانه اینگونه اعمال باعث ضربه به ساحت مقدس این واژگان هم خواهد شد. روش این گروه، همه چیز «واس ماست» میباشد.
اون وریها هم که منفک و منشق شدههای از همین گروه این وریها بودهاند که در دورههای قبل به دلایلی (از جمله منطقه گرایی در توزیع مناصب و کم توجهی به برخی از مناطق و ...) از اصل خود جدا شده و با اخم و تخم ریش سفیدان و بابابزرگهای این وری موجه شده و به تعبیر این وریها، فرزند ناخلف آنها شده که باید حذف و مضمحل شوند و از همین رو میباشد که به اون وریها ملقب شده و ناخودی پنداشته میشوند. این گروه به طایفه گرایی مشهور هستند.
اینوریها: طیف استاد هدایتخواه و مسعود حسینی (نمایندگان ادوار گذشته بویراحمد در مجلس)
اونوریها: طیف روشنفکر و پیشوا و ... (نماینده دور قبل مجلس و فعالین سیاسی همراه آنها)
خلاصه اینکه این روزها نبرد حکمها را داریم که در این دو اردوگاه اصولگرایی مرتب پشت سر هم احکامی برای افراد وابسته و با دارودسته و اهل چونه و زد و بند، صادر میشود و دعواهای شدید کلامی و رسانهای و کامنتی و استوریی میان این دو گروه برای تصدی رأس النهار ستادهای اصلی و مقرهای مهم هست و لشکرکشی و جبهه گیری بسیاری دیده شده است و لیدرها و رهبران این دستهها از همه ظرفیتها و نفود خود (در محافل سیاسی تا نهادهای انقلابی و ...) استفاده میکنند تا با انتصاب نزدیکان و همراهان خود، قدرت خود را به نمایش بگذارند.
دست آخر ستادهای سعید جلیلی و زاکانی به این وریها و ستادهای قالیباف به اون وریها رسید و هر کدام نزدیکان و همراهان خود را بر این ستادها منصوب کردند. با این تفاوت که در ستادهای اون وریها، برخی از مناطق دیگر و از حوزه این وریها نیز منصوب شدند. پیشوا که از نزدیکان روشنفکر است ریاست ستاد قالیباف، دکتر خلقی پور ریاست ستاد مردمی قالیباف، محمدزاده رئیس ستاد ایران من قالیباف و افتخاری که از نزدیکان سیاسی و پسر عموی داماد هدایتخواه میباشد، ریاست ستاد جلیلی و سعید کرمی از نزدیکان و بچههای هیئت استاد هدایتخواه، ریاست ستاد زاکانی را تصاحب کردند.
نبرد میان طرفداران این دو گروه در این روزها به حواشی و بیاخلاقیهای بسیاری در گروهها و کانالها و سایتها منجر شده و همه سعی در تصاحب ستادهای مهمتر داشته و دارند و این مسابقه در حال نهایی شدن هست. به طوریکه مثلاً با اینکه گروهی فوراً و بدون مداخله گروه دیگر، ستاد جلیلی و زاکانی را تصاحب کردند، در وقت تعیین ستاد قالیباف هم برای تثبیت سهم خود، سعی داشته و برای تصدی ریاست این ستاد هم چنگ و دندانی نشان دادند و این را هم واس خودشون میخواستند، ولی نتیجهای نگرفتند.
ان شاءالله که این دعواها تمام شود و همگی که شیفته خدمت هستند (مدیونید اگر فکر کنید که تشنه قدرت هستند!)، راه شهید بهشتی و رئیسی را ادامه دهند و بویراحمد را گلستان کنند.
...................................................................................................................................
قابل ذکر است؛
آن چیزی که تا هم اکنون مشاهده شده است، صرفاً یک حکم برای ستاد اصلاح طلبان در استان صادر شده است و قبل و بعد آن، میان سیاسیون اصلاح طلبی هیچگونه دعوا و رقابت رسانهای و غیررسانه ای مشاهده نشد و علیرضا کفایی معلم بازنشسته (که هیچ ادعایی برای تصدی مسئولیت اداری در آینده ندارد و اساساً چون بازنشسته است نمیتواند مسئولیتی بگیرد و حتی شرایط سنی و اخلاقی وی داعیه چنین مسائلی را ندارد) به ریاست ستاد پزشکیان منصوب شد و تاکنون هم هیچگونه خبری مبنی بر صدور احکام در سطح پایینتر در این ستاد برای بقیه مخابره نشده است. در حالیکه در ستادهای اصولگرایان علاوه بر حکم پرانی در سطح ریاست ستادها در سطوح پایینتر مثل مسئول شاخه جوانان، بانوان و ... نیز رقابت صدور حکم مشاهده میشود و یا تقسیم بندی ستادی به مردمی و غیرمردمی و ... نیز دیده میشود.
علیرغم شعارهای دینی و مذهبی و دم از تکلیف و اخلاص و این مقولهها زدن، مقوله قدرتطلبی و جایگاه خواهی و پست طلبی و اشتهای سیر ناپذیری تصدی مسئولیت و در قدرت نشستن، در اصولگرایان بسیار زیاد است و در این راه از هیچ کوششی دریغ ندارند؛ از انگ و برچسبزدن به رقیب خود در تصدی جایگاه مدنظر تا هر وعدهووعید و ادعا و ظاهرسازی تا عدم تخصص و نسبت و رزومه و ارتباط میان مدرک با جایگاه و پست مدنظر! مثلاً؛ بهراحتی گاهی به رقیب و مخالف خود انگهای غیرانقلابی و مزدور و نفوذی و ضد ولایت و...میزنند (حال اینکه رقیب، رفیق هم جریانی تا دیروز خودشان و یا از طیف مخالفشان باشد) یا مثلاً برای ریاست یک مرکز درمانی، دیده میشود که خود را با مدرک مثلاً الهیات و یا مهندسی کشاورزی و عمران، اولیتر از تحصیلکرده مرتبط با امور درمان میدانند و با ولع فراوان و باروحیه انقلابی و جهادی، این جایگاه را هم تصاحب میکنند. نمونه این امر بسیار زیاد است. از جمله تصدی جایگاه شهرداری تهران توسط دکتر زاکانی با مدرک یکی از گرایشهای پزشکی و درمانی و همچنین بسیار نمونههایی ازایندست در همین استان که زیاد هستند!
خداقوت به این دلیران همهفنحریف و شیفتگان خدمت و متنفر از قدرت!
این روزها هر سایت و کانال واتساپی و تلگرامی و... را باز میکنیم بلافاصله خبر از صدور حکم برای تصدی جایگاه در ستاد فلان کاندید ریاستجمهوری برای یکی از اصولگرایان انقلابی، جهادی، پایکار و...است و طرفداران و یاران و خصوصاً بستگان و نوچههای آنها نیز با لایک و کامنت و... به کِل و سرو (و یحتمل رقاصی) میپردازند. در پشت همه این احکام صادره، کلی افراد و چهرههای ریشسفید اصولگرایی از سنتی تا مدرن، از پایداری تا موتلفه، از هیئتی تا حزبی، از جبهه فرهنگی تا احزاب تازه ساخته و.... جبههگیری و موضعگیری دارند.
الحق که در این مقوله همگی جهادی و پای کار هستند؛ معنی پای کار هم تا عمق راهبردی مساله برای جامعه جا افتاد!
در این انشقاق اصولگرایی و جهاد برای دسته بندی و یارگیری، دو گروه این وری و اون وری را داریم که این وریها بیشتر خودشان را انقلابی میدانند و خود را صاحب همه چیز و معیار و شاقول اصیل دینداری و انقلابی میدانند و بقیه را با شاقول خود میسنجند و گاهی به راحتی هر کسی با آنها نباشد را با اندازه گیری روحیه انقلابی و ولایی و ... با دادن نمره منفی، کن فیکون میکنند که متاسفانه اینگونه اعمال باعث ضربه به ساحت مقدس این واژگان هم خواهد شد. روش این گروه، همه چیز «واس ماست» میباشد.
اون وریها هم که منفک و منشق شدههای از همین گروه این وریها بودهاند که در دورههای قبل به دلایلی (از جمله منطقه گرایی در توزیع مناصب و کم توجهی به برخی از مناطق و ...) از اصل خود جدا شده و با اخم و تخم ریش سفیدان و بابابزرگهای این وری موجه شده و به تعبیر این وریها، فرزند ناخلف آنها شده که باید حذف و مضمحل شوند و از همین رو میباشد که به اون وریها ملقب شده و ناخودی پنداشته میشوند. این گروه به طایفه گرایی مشهور هستند.
اینوریها: طیف استاد هدایتخواه و مسعود حسینی (نمایندگان ادوار گذشته بویراحمد در مجلس)
اونوریها: طیف روشنفکر و پیشوا و ... (نماینده دور قبل مجلس و فعالین سیاسی همراه آنها)
خلاصه اینکه این روزها نبرد حکمها را داریم که در این دو اردوگاه اصولگرایی مرتب پشت سر هم احکامی برای افراد وابسته و با دارودسته و اهل چونه و زد و بند، صادر میشود و دعواهای شدید کلامی و رسانهای و کامنتی و استوریی میان این دو گروه برای تصدی رأس النهار ستادهای اصلی و مقرهای مهم هست و لشکرکشی و جبهه گیری بسیاری دیده شده است و لیدرها و رهبران این دستهها از همه ظرفیتها و نفود خود (در محافل سیاسی تا نهادهای انقلابی و ...) استفاده میکنند تا با انتصاب نزدیکان و همراهان خود، قدرت خود را به نمایش بگذارند.
دست آخر ستادهای سعید جلیلی و زاکانی به این وریها و ستادهای قالیباف به اون وریها رسید و هر کدام نزدیکان و همراهان خود را بر این ستادها منصوب کردند. با این تفاوت که در ستادهای اون وریها، برخی از مناطق دیگر و از حوزه این وریها نیز منصوب شدند. پیشوا که از نزدیکان روشنفکر است ریاست ستاد قالیباف، دکتر خلقی پور ریاست ستاد مردمی قالیباف، محمدزاده رئیس ستاد ایران من قالیباف و افتخاری که از نزدیکان سیاسی و پسر عموی داماد هدایتخواه میباشد، ریاست ستاد جلیلی و سعید کرمی از نزدیکان و بچههای هیئت استاد هدایتخواه، ریاست ستاد زاکانی را تصاحب کردند.
نبرد میان طرفداران این دو گروه در این روزها به حواشی و بیاخلاقیهای بسیاری در گروهها و کانالها و سایتها منجر شده و همه سعی در تصاحب ستادهای مهمتر داشته و دارند و این مسابقه در حال نهایی شدن هست. به طوریکه مثلاً با اینکه گروهی فوراً و بدون مداخله گروه دیگر، ستاد جلیلی و زاکانی را تصاحب کردند، در وقت تعیین ستاد قالیباف هم برای تثبیت سهم خود، سعی داشته و برای تصدی ریاست این ستاد هم چنگ و دندانی نشان دادند و این را هم واس خودشون میخواستند، ولی نتیجهای نگرفتند.
ان شاءالله که این دعواها تمام شود و همگی که شیفته خدمت هستند (مدیونید اگر فکر کنید که تشنه قدرت هستند!)، راه شهید بهشتی و رئیسی را ادامه دهند و بویراحمد را گلستان کنند.
...................................................................................................................................
قابل ذکر است؛
آن چیزی که تا هم اکنون مشاهده شده است، صرفاً یک حکم برای ستاد اصلاح طلبان در استان صادر شده است و قبل و بعد آن، میان سیاسیون اصلاح طلبی هیچگونه دعوا و رقابت رسانهای و غیررسانه ای مشاهده نشد و علیرضا کفایی معلم بازنشسته (که هیچ ادعایی برای تصدی مسئولیت اداری در آینده ندارد و اساساً چون بازنشسته است نمیتواند مسئولیتی بگیرد و حتی شرایط سنی و اخلاقی وی داعیه چنین مسائلی را ندارد) به ریاست ستاد پزشکیان منصوب شد و تاکنون هم هیچگونه خبری مبنی بر صدور احکام در سطح پایینتر در این ستاد برای بقیه مخابره نشده است. در حالیکه در ستادهای اصولگرایان علاوه بر حکم پرانی در سطح ریاست ستادها در سطوح پایینتر مثل مسئول شاخه جوانان، بانوان و ... نیز رقابت صدور حکم مشاهده میشود و یا تقسیم بندی ستادی به مردمی و غیرمردمی و ... نیز دیده میشود.
😂