تاریخ انتشار
سه شنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۱۲:۲۷
کد مطلب : ۴۹۳۹۵۹
بیمهریهای کمسابقه علیه پزشکان و کادر درمان: نگاهی به دلایل و پیامدهای آن
خشونت و بیمهری علیه کادر درمان پایان مییابد؟ / بحران سلامت یا بحران فرهنگی؟
۰
کبنا ؛در سالهای اخیر، جامعه پزشکی با چالشهای جدی مواجه شده است که بهویژه در زمینه خشونت علیه کادر درمان و مرگ خودخواسته برخی از دستیاران پزشکی به وضوح نمایان است. این وضعیت نهتنها سلامت جسمی پزشکان و پرستاران را تهدید میکند، بلکه بهطور مستقیم بر کیفیت خدمات درمانی و اعتماد عمومی به نظام سلامت نیز تأثیر میگذارد. افزایش بیمهریها علیه پزشکان و کادر درمان بهویژه در اورژانسها و مراکز پزشکی، نشاندهنده یک شکاف عمیق فرهنگی و اجتماعی در جامعه است. به گفته محمدرضا جباری، دبیر شورای عالی نظامپزشکی، این خشونتها نشانهای از بدبینی عمومی به کادر درمان است. در واقع، این بدبینی ناشی از سالها تبلیغات منفی در رسانهها و عدم آموزش کافی در زمینه احترام به پزشکان و پرستاران است. رسانهها با ایجاد تصورات منفی درباره پزشکان بهعنوان فراریان مالیاتی و زیرمیزیگیران، به کاهش اعتماد عمومی دامن زدهاند.
به گزارش کبنا، این وضعیت نهتنها به آسیب به روحیه کادر درمان منجر شده، بلکه به کاهش کیفیت خدمات درمانی و افزایش فشار روانی بر روی پزشکان و پرستاران نیز انجامیده است. در واقع، این بیمهریها و فشارها باعث میشود که پزشکان در خط مقدم درمان، احساس ناامنی و ناتوانی کنند و این امر میتواند به بروز خطاهای پزشکی و کاهش کیفیت درمان منجر شود.
افزایش آمار مرگهای خودخواسته در میان دستیاران پزشکی و پرستاران، زنگ خطری جدی برای نظام سلامت کشور است. فشارهای روانی ناشی از مسئولیتهای سنگین، ساعات کاری طولانی و عدم تأمین مالی مناسب، این قشر را به سمت افسردگی و در نهایت خودکشی سوق میدهد. دکتر علی شهیدی زندی به درستی اشاره میکند که دستیاران پزشکی بهدلیل نداشتن حمایتهای لازم، در شرایطی قرار دارند که هرگونه خطای پزشکی میتواند به پرداخت دیه و عواقب قانونی سنگینی منجر شود. این فشارها و تهدیدات باعث میشود که بسیاری از پزشکان جوان به فکر مهاجرت به کشورهای دیگر بیفتند، جایی که شرایط کاری و مالی بهتری دارند.
برای مقابله با این شرایط، نیاز به فرهنگسازی و اصلاحات اساسی در نظام سلامت احساس میشود. ایجاد فضایی مثبت و حمایتی برای کادر درمان و بازسازی اعتماد عمومی به پزشکان، از اهمیت بالایی برخوردار است. همچنین، باید به آموزشهای لازم در زمینه ارتباط پزشک و بیمار توجه شود تا احترام و اعتماد متقابل بین این دو گروه برقرار گردد.
بیمهری علیه کادر درمان یک چالش جدی است که نیاز به توجه فوری و اقدامات مؤثر دارد. با توجه به تأثیرات عمیق اجتماعی و فرهنگی این مسائل، باید بهطور جدی به دنبال راهکارهایی برای بهبود شرایط کاری و روحی کادر درمان و بازسازی اعتماد عمومی به نظام سلامت باشیم. در غیر این صورت، آینده نظام سلامت در کشور به خطر خواهد افتاد و تبعات آن بر روی سلامت جامعه به وضوح نمایان خواهد شد.
روزنامه اطلاعات در گزارشی به این موضوع پرداخته و نوشته است که به گفته محمدرضا جباری، دبیر شورای عالی نظامپزشکی کشور، آمارها نشاندهنده افزایش خشونت علیه کادر درمان است که نشانی از یک شکاف عمیق رفتاری و فرهنگی در جامعه به شمار میآید که باید دید وسیعتر و عمیقتری به آن داشت.
احمد ولیپور، رئیس انجمن پزشکان عمومی میگوید: چند سالی است که خشونت علیه کادر درمان شدت پیدا کرده و به حدی رسیده که حتی قتل هم رخ میدهد. بیشترین خشونتها علیه پزشکان عمومی اتفاق میافتد که در اورژانسها و مراکز پزشکی فعالند، یعنی افرادی که در خط مقدم درمان قرار دارند.
علاءالدین شیخی، رئیس شورای هماهنگی نظامپزشکی لرستان نیز در واکنش به روند افزایش خشونت علیه کادر درمان گفته است: این روند موجب از بین رفتن اعتماد بین درمانگران و بیماران و ایجاد اخلال در روند درمان میشود و همچنین مهاجرت پزشکان و کادر درمان به سایر کشورها را به دنبال دارد.
پس از قتل دکتر مسعود داوودی، متخصص قلب و عروق و استاد دانشگاه علوم پزشکی یاسوج، رئیس کل سازمان نظامپزشکی از ارسال نامهای ۱۰ مادهای به رؤسای سه قوه برای مقابله با خشونت علیه کادر درمان خبر داد.
بنا بر گزارشها دکتر داوودی در ساعت پایانی روز دوشنبه ۲۱ آبانماه در یاسوج به قتل رسید. قاتل ابتدا با چاقو به گردن وی ضربه زده و بعد با اسلحه گرم به قفسه سینهاش شلیک کرد.
ریشه بسیاری از درگیریها در بیمارستانها کمبود منابع است. بیمار نیازمند تیمار و همراهش متوقع و دلنگران و پزشک و پرستار کلافه و درمانده از کمبود پرسنل و امکاناتند و این در حالی است که کادر درمان هم مانند سایر مردم به شدت گرفتار مشکلات معیشتی هستند.
مرگ خودخواسته رزیدنتها و پرستاران و قتل آنها و البته مهاجرت میرود که جامعه ایران را با یک بحران بزرگ سلامت روبهرو کند.
خشونت و بیمهری کمسابقه
خشونت علیه پزشکان و دیگر اعضای کادر درمان از کجا نشأت میگیرد و چه شد که این شریفترین افراد جامعه، مورد بیمهری بعضی از هموطنان قرار گرفتند؟
دکتر علی شهیدی زندی، متخصص بیماریهای عفونی و استاد دانشگاه میگوید: روندی که در حال حاضر با حمله به پزشک و پرستار اتفاق میافتد ماحصل سالها بدبین کردن مردم به کادر درمان است. یکسری از افراد در رسانه ملی، سهوا یا عمدا ضمن حمله به پزشکان از آنها بهعنوان زیرمیزی بگیر و فراریهای مالیاتی یاد میکنند و از مردم میخواهند که اگر به مطب پزشکی مراجعه کردند، ویزیت خود را با کارتخوان پرداخت کرده و از پرداخت پول نقد پرهیز کنند .
مواردی از این دست به اعتماد عمومی آسیب میرساند و این در حالی است که کادر درمان با کمترین امکانات در مقابل کرونا ایستاد و با بیشترین تلفات جانی روبهرو شد و در درجه اول پزشکان و بعد از آنها پرستاران بسیاری برای مقابله با این بیماری جان خود را از دست دادند.
در کتابهای درسی هم کمترین آموزشی در این زمینه داده نمیشود. طبق نظر علما همواره بین پزشک و بیمار، یک محرمیت درمانی وجود دارد. در روند درمان، باید احترام، اطمینان، اعتبار و اعتمادی بین پزشک و بیمار وجود داشته باشد که متأسفانه این روند، به عمد یا غیرعمد شکسته شده و نظر مردمی که تا پیش از این بیشترین و بالاترین ارزشها را برای کادر درمان قائل بودند با این تبلیغات مسموم تغییر کرده
است.
لازم به ذکر است که بنده و بسیاری از همکارانم که مسئولیتی در دوران کرونا داشتیم مبلغ قابلتوجهی از کارانه آن دوران را بعد از دوسالونیم هنوز دریافت نکردهایم. از یک طرف این ظلم سیستماتیک از نظر حقوق و کارانه به پزشکان میشود و از طرف دیگر با فرار به جلو، پزشکان را به عنوان فراریان مالیاتی معرفی میکنند.
دوران دستیاری و خطرات آن
در سالهای اخیر، آمار مرگهای خودخواسته در میان دستیاران و رزیدنتها رو به افزایش است. دکتر سیدشاهین حکمی، متخصص بیهوشی به علت فوت بیمار ۹۵ ساله زیر عمل، مرتب از این دادگاه به آن دادگاه کشانده شد و عاقبت دادگاه (نه پزشک قانونی) برایش دیه برید و سرانجام متخصص بیهوشی، خسته و افسرده از حکمی که برایش صادر شده بود راه رفتن را انتخاب کرد و به زندگی خود پایان داد.
دکتر زندی میگوید: در بیمارستانهای آموزشی معمولا مسئولیت کلیه اتفاقات به گردن دستیاران پزشکی انداخته میشود، خصوصا در رشتههای پرخطری مثل بیهوشی و جراحی قلب، هرگونه اتفاقی میتواند خطراتی جبرانناپذیر در پی داشته باشد. باید در نظر داشته باشیم که دستیاران و رزیدنتها با آن که از بالاترین بهره هوشی برخوردارند ولی بر اساس قانون روانشناسی اجتماعی از نظر هوش عاطفی، حساستر از دیگر افراد جامعه هستند. به همین خاطر در حال حاضر در رشته بیهوشی با کمبود دستیار و رزیدنت مواجه هستیم.
در رشتههای پرخطری مثل بیهوشی و جراحی قلب با همان اولین اشتباهاتی که در اصل ممکن است یک پیراپزشک مرتکب شده باشد، رزیدنت مجبور به پرداخت دیه می شود.
فرهنگ دیه گرفتن، خود تهدیدی است تا کرسی این رشتهها در دوره تخصصی خالی بماند. در حال حاضر بسیاری از رزیدنتهای سال سوم وچهارم برای پرداخت چند درصد دیهای که برایشان بریده شده، مجبور شدهاند خانهیا ماشین زیر پایشان را بفروشند.
پزشکان جوان، قربانیان قانون دیه
ساعات کاری طولانی، بدون توجه به آن که سبب کاهش بهرهوری و حتی بروز خطاهای پزشکی میشود، علاوه بر خستگی جسمی، تنشهای روانی و بار مسئولیت بسیاری را به دستیاران پزشکی تحمیل میکند. از سویی پرداخت دیه در قبال هرگونه خطای پزشکی، پزشکان جوان را مانند طعمهای سر راه به اصطلاح وکیل دیه قرار میدهد.
راهکار چیست و چگونه میتوان از قربانی شدن رزیدنتهای جوان جلوگیری کرد؟ دکتر زندی میگوید: پزشکی قانونی و مجموعه پزشکی کشور را باید به گونهای تقویت کرد تا راه را برای کسانی که در مقابل بیمارستانها پرسه میزنند و به نام وکیل به همراهان بیمار آسیبدیده، وعده دریافت دیه میدهند گرفته شود تا جامعه وکلای کشور بیش از این آسیب نبیند.
علاوه بر آن با توجه به کمبود امکانات و منابع در بیمارستانها، زمانی که بیمار بدحال به بیمارستان مراجعه میکند در همان ابتدا باید وضعیت آسیبهای احتمالی را برای بیمار و همراه او روشن کنند و به او بگویند با توجه به امکاناتی که در این بیمارستان داریم و شما خودتان اینجا را انتخاب کردهاید، امکان چنین عوارضی هم وجود دارد. ولی از همه مهمتر، فرهنگسازی و برقراری اعتماد بین کادر درمان و مردم عزیزمان است؛ چراکه اگر چنین نشود بهزودی در رشتههایی چون بیهوشی، جراحی قلب و جراحـی کودکان دچار بحران خواهیم شـد.
بهرهکشی ظالمانه
دکتر زندی میگوید: استاندارد تقسیم وقت و آموزش دوران دستیاری در کشور ما با استانداردهای جهانی برابر نیست و به نوعی از دستیاران بهرهکشی ظالمانه میشود. رزیدنت در سال اول فقط ۱۰ ساعت در ۴۸ ساعت اجازه مرخصی دارد؛ یعنی بعد از کشیک ۲۴ ساعته فردای آن روز هم باید تا ساعت دو بعدازظهر کشیک باشد. با وجود کشیکهای سنگین و اجباری، حقوق این قشر هم بینهایت اندک است و کفاف خرید کتابهای درسیشان را نمیدهد، چه برسد به آن که بتوانند زندگیشان را با آن اداره کنند.
این نکته را هم باید در نظر بگیرید که حداقل دوره دستیاری چهار سال و حداکثر شش سال است و بعد از آن دو سال طرح اجباری ضریب کاد وجود دارد که باید در یک منطقه محروم باشد. مسلما فردی که در این مدت کوچکترین اندوختهای نداشته و هرچه را هم که داشته خرج کرده است، با دوران طاقتفرسایی روبهرو خواهد شد. خود من و بسیاری از همکارانم برای خرید کتابهای مرجع، مجبور به فروش ماشینهایمان شدیم.
طرح اجباری
دکتر زندی میگوید: طرح اجباری بدون توجه به میزان استعداد فرد در نظر گرفته میشود،درواقع دستیاری که امتحانات سنگین «پره بورد» و «بورد تخصصی» را پشت سر گذاشته، در حالی که بیشترین حضور ذهنی را دارد و باید وارد بازار کار شود، به مناطقی فرستاده میشود که کوچکترین و کمترین امکاناتی در خصوص تخصص او وجود ندارد، مثلا یک متخصص پزشکی هستهای را به منطقهای فرستادند که اصلا در آنجا دستگاه پزشکی هستهای وجود ندارد و ایشان شش ماه هم هست که هیچ حقوقی دریافت نکردهاند.
طرح اجباری ضریب کاد برای دستیاران پزشکی در هیچ کجای دنیا وجود ندارد. در کشور استرالیا که هم مناطق برخوردار دارد و هم مناطق محروم، پزشکانی که به مناطق محروم فرستاده میشوند حقوق بسیار بالاتری دارند و محرومیتی که میکشند، از نظر مادی و مالی جبران میشود تا دور از مرکز بودن و دور از خانواده بودن به نوعی برایشان قابل تحمل باشد.
به گزارش کبنا، این وضعیت نهتنها به آسیب به روحیه کادر درمان منجر شده، بلکه به کاهش کیفیت خدمات درمانی و افزایش فشار روانی بر روی پزشکان و پرستاران نیز انجامیده است. در واقع، این بیمهریها و فشارها باعث میشود که پزشکان در خط مقدم درمان، احساس ناامنی و ناتوانی کنند و این امر میتواند به بروز خطاهای پزشکی و کاهش کیفیت درمان منجر شود.
افزایش آمار مرگهای خودخواسته در میان دستیاران پزشکی و پرستاران، زنگ خطری جدی برای نظام سلامت کشور است. فشارهای روانی ناشی از مسئولیتهای سنگین، ساعات کاری طولانی و عدم تأمین مالی مناسب، این قشر را به سمت افسردگی و در نهایت خودکشی سوق میدهد. دکتر علی شهیدی زندی به درستی اشاره میکند که دستیاران پزشکی بهدلیل نداشتن حمایتهای لازم، در شرایطی قرار دارند که هرگونه خطای پزشکی میتواند به پرداخت دیه و عواقب قانونی سنگینی منجر شود. این فشارها و تهدیدات باعث میشود که بسیاری از پزشکان جوان به فکر مهاجرت به کشورهای دیگر بیفتند، جایی که شرایط کاری و مالی بهتری دارند.
برای مقابله با این شرایط، نیاز به فرهنگسازی و اصلاحات اساسی در نظام سلامت احساس میشود. ایجاد فضایی مثبت و حمایتی برای کادر درمان و بازسازی اعتماد عمومی به پزشکان، از اهمیت بالایی برخوردار است. همچنین، باید به آموزشهای لازم در زمینه ارتباط پزشک و بیمار توجه شود تا احترام و اعتماد متقابل بین این دو گروه برقرار گردد.
بیمهری علیه کادر درمان یک چالش جدی است که نیاز به توجه فوری و اقدامات مؤثر دارد. با توجه به تأثیرات عمیق اجتماعی و فرهنگی این مسائل، باید بهطور جدی به دنبال راهکارهایی برای بهبود شرایط کاری و روحی کادر درمان و بازسازی اعتماد عمومی به نظام سلامت باشیم. در غیر این صورت، آینده نظام سلامت در کشور به خطر خواهد افتاد و تبعات آن بر روی سلامت جامعه به وضوح نمایان خواهد شد.
روزنامه اطلاعات در گزارشی به این موضوع پرداخته و نوشته است که به گفته محمدرضا جباری، دبیر شورای عالی نظامپزشکی کشور، آمارها نشاندهنده افزایش خشونت علیه کادر درمان است که نشانی از یک شکاف عمیق رفتاری و فرهنگی در جامعه به شمار میآید که باید دید وسیعتر و عمیقتری به آن داشت.
احمد ولیپور، رئیس انجمن پزشکان عمومی میگوید: چند سالی است که خشونت علیه کادر درمان شدت پیدا کرده و به حدی رسیده که حتی قتل هم رخ میدهد. بیشترین خشونتها علیه پزشکان عمومی اتفاق میافتد که در اورژانسها و مراکز پزشکی فعالند، یعنی افرادی که در خط مقدم درمان قرار دارند.
علاءالدین شیخی، رئیس شورای هماهنگی نظامپزشکی لرستان نیز در واکنش به روند افزایش خشونت علیه کادر درمان گفته است: این روند موجب از بین رفتن اعتماد بین درمانگران و بیماران و ایجاد اخلال در روند درمان میشود و همچنین مهاجرت پزشکان و کادر درمان به سایر کشورها را به دنبال دارد.
پس از قتل دکتر مسعود داوودی، متخصص قلب و عروق و استاد دانشگاه علوم پزشکی یاسوج، رئیس کل سازمان نظامپزشکی از ارسال نامهای ۱۰ مادهای به رؤسای سه قوه برای مقابله با خشونت علیه کادر درمان خبر داد.
بنا بر گزارشها دکتر داوودی در ساعت پایانی روز دوشنبه ۲۱ آبانماه در یاسوج به قتل رسید. قاتل ابتدا با چاقو به گردن وی ضربه زده و بعد با اسلحه گرم به قفسه سینهاش شلیک کرد.
ریشه بسیاری از درگیریها در بیمارستانها کمبود منابع است. بیمار نیازمند تیمار و همراهش متوقع و دلنگران و پزشک و پرستار کلافه و درمانده از کمبود پرسنل و امکاناتند و این در حالی است که کادر درمان هم مانند سایر مردم به شدت گرفتار مشکلات معیشتی هستند.
مرگ خودخواسته رزیدنتها و پرستاران و قتل آنها و البته مهاجرت میرود که جامعه ایران را با یک بحران بزرگ سلامت روبهرو کند.
خشونت و بیمهری کمسابقه
خشونت علیه پزشکان و دیگر اعضای کادر درمان از کجا نشأت میگیرد و چه شد که این شریفترین افراد جامعه، مورد بیمهری بعضی از هموطنان قرار گرفتند؟
دکتر علی شهیدی زندی، متخصص بیماریهای عفونی و استاد دانشگاه میگوید: روندی که در حال حاضر با حمله به پزشک و پرستار اتفاق میافتد ماحصل سالها بدبین کردن مردم به کادر درمان است. یکسری از افراد در رسانه ملی، سهوا یا عمدا ضمن حمله به پزشکان از آنها بهعنوان زیرمیزی بگیر و فراریهای مالیاتی یاد میکنند و از مردم میخواهند که اگر به مطب پزشکی مراجعه کردند، ویزیت خود را با کارتخوان پرداخت کرده و از پرداخت پول نقد پرهیز کنند .
مواردی از این دست به اعتماد عمومی آسیب میرساند و این در حالی است که کادر درمان با کمترین امکانات در مقابل کرونا ایستاد و با بیشترین تلفات جانی روبهرو شد و در درجه اول پزشکان و بعد از آنها پرستاران بسیاری برای مقابله با این بیماری جان خود را از دست دادند.
در کتابهای درسی هم کمترین آموزشی در این زمینه داده نمیشود. طبق نظر علما همواره بین پزشک و بیمار، یک محرمیت درمانی وجود دارد. در روند درمان، باید احترام، اطمینان، اعتبار و اعتمادی بین پزشک و بیمار وجود داشته باشد که متأسفانه این روند، به عمد یا غیرعمد شکسته شده و نظر مردمی که تا پیش از این بیشترین و بالاترین ارزشها را برای کادر درمان قائل بودند با این تبلیغات مسموم تغییر کرده
است.
لازم به ذکر است که بنده و بسیاری از همکارانم که مسئولیتی در دوران کرونا داشتیم مبلغ قابلتوجهی از کارانه آن دوران را بعد از دوسالونیم هنوز دریافت نکردهایم. از یک طرف این ظلم سیستماتیک از نظر حقوق و کارانه به پزشکان میشود و از طرف دیگر با فرار به جلو، پزشکان را به عنوان فراریان مالیاتی معرفی میکنند.
دوران دستیاری و خطرات آن
در سالهای اخیر، آمار مرگهای خودخواسته در میان دستیاران و رزیدنتها رو به افزایش است. دکتر سیدشاهین حکمی، متخصص بیهوشی به علت فوت بیمار ۹۵ ساله زیر عمل، مرتب از این دادگاه به آن دادگاه کشانده شد و عاقبت دادگاه (نه پزشک قانونی) برایش دیه برید و سرانجام متخصص بیهوشی، خسته و افسرده از حکمی که برایش صادر شده بود راه رفتن را انتخاب کرد و به زندگی خود پایان داد.
دکتر زندی میگوید: در بیمارستانهای آموزشی معمولا مسئولیت کلیه اتفاقات به گردن دستیاران پزشکی انداخته میشود، خصوصا در رشتههای پرخطری مثل بیهوشی و جراحی قلب، هرگونه اتفاقی میتواند خطراتی جبرانناپذیر در پی داشته باشد. باید در نظر داشته باشیم که دستیاران و رزیدنتها با آن که از بالاترین بهره هوشی برخوردارند ولی بر اساس قانون روانشناسی اجتماعی از نظر هوش عاطفی، حساستر از دیگر افراد جامعه هستند. به همین خاطر در حال حاضر در رشته بیهوشی با کمبود دستیار و رزیدنت مواجه هستیم.
در رشتههای پرخطری مثل بیهوشی و جراحی قلب با همان اولین اشتباهاتی که در اصل ممکن است یک پیراپزشک مرتکب شده باشد، رزیدنت مجبور به پرداخت دیه می شود.
فرهنگ دیه گرفتن، خود تهدیدی است تا کرسی این رشتهها در دوره تخصصی خالی بماند. در حال حاضر بسیاری از رزیدنتهای سال سوم وچهارم برای پرداخت چند درصد دیهای که برایشان بریده شده، مجبور شدهاند خانهیا ماشین زیر پایشان را بفروشند.
پزشکان جوان، قربانیان قانون دیه
ساعات کاری طولانی، بدون توجه به آن که سبب کاهش بهرهوری و حتی بروز خطاهای پزشکی میشود، علاوه بر خستگی جسمی، تنشهای روانی و بار مسئولیت بسیاری را به دستیاران پزشکی تحمیل میکند. از سویی پرداخت دیه در قبال هرگونه خطای پزشکی، پزشکان جوان را مانند طعمهای سر راه به اصطلاح وکیل دیه قرار میدهد.
راهکار چیست و چگونه میتوان از قربانی شدن رزیدنتهای جوان جلوگیری کرد؟ دکتر زندی میگوید: پزشکی قانونی و مجموعه پزشکی کشور را باید به گونهای تقویت کرد تا راه را برای کسانی که در مقابل بیمارستانها پرسه میزنند و به نام وکیل به همراهان بیمار آسیبدیده، وعده دریافت دیه میدهند گرفته شود تا جامعه وکلای کشور بیش از این آسیب نبیند.
علاوه بر آن با توجه به کمبود امکانات و منابع در بیمارستانها، زمانی که بیمار بدحال به بیمارستان مراجعه میکند در همان ابتدا باید وضعیت آسیبهای احتمالی را برای بیمار و همراه او روشن کنند و به او بگویند با توجه به امکاناتی که در این بیمارستان داریم و شما خودتان اینجا را انتخاب کردهاید، امکان چنین عوارضی هم وجود دارد. ولی از همه مهمتر، فرهنگسازی و برقراری اعتماد بین کادر درمان و مردم عزیزمان است؛ چراکه اگر چنین نشود بهزودی در رشتههایی چون بیهوشی، جراحی قلب و جراحـی کودکان دچار بحران خواهیم شـد.
بهرهکشی ظالمانه
دکتر زندی میگوید: استاندارد تقسیم وقت و آموزش دوران دستیاری در کشور ما با استانداردهای جهانی برابر نیست و به نوعی از دستیاران بهرهکشی ظالمانه میشود. رزیدنت در سال اول فقط ۱۰ ساعت در ۴۸ ساعت اجازه مرخصی دارد؛ یعنی بعد از کشیک ۲۴ ساعته فردای آن روز هم باید تا ساعت دو بعدازظهر کشیک باشد. با وجود کشیکهای سنگین و اجباری، حقوق این قشر هم بینهایت اندک است و کفاف خرید کتابهای درسیشان را نمیدهد، چه برسد به آن که بتوانند زندگیشان را با آن اداره کنند.
این نکته را هم باید در نظر بگیرید که حداقل دوره دستیاری چهار سال و حداکثر شش سال است و بعد از آن دو سال طرح اجباری ضریب کاد وجود دارد که باید در یک منطقه محروم باشد. مسلما فردی که در این مدت کوچکترین اندوختهای نداشته و هرچه را هم که داشته خرج کرده است، با دوران طاقتفرسایی روبهرو خواهد شد. خود من و بسیاری از همکارانم برای خرید کتابهای مرجع، مجبور به فروش ماشینهایمان شدیم.
طرح اجباری
دکتر زندی میگوید: طرح اجباری بدون توجه به میزان استعداد فرد در نظر گرفته میشود،درواقع دستیاری که امتحانات سنگین «پره بورد» و «بورد تخصصی» را پشت سر گذاشته، در حالی که بیشترین حضور ذهنی را دارد و باید وارد بازار کار شود، به مناطقی فرستاده میشود که کوچکترین و کمترین امکاناتی در خصوص تخصص او وجود ندارد، مثلا یک متخصص پزشکی هستهای را به منطقهای فرستادند که اصلا در آنجا دستگاه پزشکی هستهای وجود ندارد و ایشان شش ماه هم هست که هیچ حقوقی دریافت نکردهاند.
طرح اجباری ضریب کاد برای دستیاران پزشکی در هیچ کجای دنیا وجود ندارد. در کشور استرالیا که هم مناطق برخوردار دارد و هم مناطق محروم، پزشکانی که به مناطق محروم فرستاده میشوند حقوق بسیار بالاتری دارند و محرومیتی که میکشند، از نظر مادی و مالی جبران میشود تا دور از مرکز بودن و دور از خانواده بودن به نوعی برایشان قابل تحمل باشد.