تاریخ انتشار
سه شنبه ۱۸ دی ۱۴۰۳ ساعت ۰۰:۳۳
کد مطلب : ۴۹۴۶۸۳
مدیران اقتصادی و چالشهای اشتغال: نگاهی به وضعیت استان کهگیلویه و بویراحمد
تحلیل جامعهشناختی ویدئوی بانوی گچسارانی راننده خودروی شوتی + فیلم
۰
کبنا ؛اخیراً کلیپی در فضای مجازی منتشر شده که در آن فردی بر لولههای نفت راه میرود و میگوید: «لولههای نفتی که راه رفتن روی آن سهم ما شده». بیکاری میتواند به پیامدهای منفی اجتماعی و اقتصادی منجر شود. اشاره به این نکته مهم است که نبود اشتغال میتواند افراد را به سمت انحرافات و رفتارهای غیرقانونی سوق دهد. این گزارش به اهمیت اشتغال به عنوان یک عامل مؤثر در پیشگیری از آسیبهای اجتماعی اشاره دارد. همچنین این ویدئو به نقش مدیران اقتصادی و سیاستگذاران در ایجاد شرایط اشتغال اشاره دارد و انتقاد به عدم مدیریت صحیح منابع و تسهیلات اشتغالزایی، نیاز به توجه به سیاستگذاریهای مؤثر و کارآمد را برجسته میکند و هدف این است که ضرورت توجه به سیاستهای اشتغالزایی و توسعه اقتصادی بیش از گذشته نمایان شود.
به گزارش کبنا، اشتغال صرفاً یک دغدغه نیست؛ زندگی به طرز عجیبی به اشتغال وابسته است. بدون اشتغال، سایر جوانب زندگی معنا نمییابند و اساساً حتی مطرح نمیشوند. آبراهام مازلو در سال 1943 با طرح نظریه رشد آدمی، این موضوع را نشان داد؛ او در هرم سلسلهنیازهای آدمی که حالا دیگر با عنوان هرم نیازهای مازلو شناخته میشود، نشان داد که اگر نیازهای اولیه که اشتغال نیز جز آنهاست رفع نشوند، اصولاً سایر نیازها از قبیل نیاز امنیتی، اجتماعی، نیاز به احترام و خودشکوفایی مطرح نمیشوند؛ بنابراین اشتغال سنگ بنای رشد انسانی است؛ البته واضح است که این به معنای آن نیست که اگر اشتغال باشد، انسانها خودشکوفا میشوند؛ اما سویه مقابل آن کاملاً صدق میکند؛ اگر اشتغال نباشد، اساساً نباید به فکر خودشکوفایی و رشد انسان بود.
اهمیت اشتغال در وهله نخست به خاطر تأمین مالیای است که در پی آن میآید، اما صرفاً در همین حد نمیماند؛ اگر ارسطو انسان را حیوان ناطق مینامید، متفکران متأخر معتقدند انسان مولد نیز هست. به گفته اریک فروم، انسان با کار معنا مییابد و حتی او یکی از وجوه تمایز انسان از حیوان را کار میداند و معتقد است اگر خلاقیت انسان با کار معنا مییابد که پیونددهنده عینیت و ذهنیت در انسان است.
فارغ از اینکه اندیشمندان در مورد اهمیت اشتغال چه گفتهاند، تحقیقات نشان داده در صورت نبود اشتغال، چه عواقبی میتواند گریبانگیر افراد و در نهایت جامعه شود. کافیست نگاهی به حاشیههای شهر انداخت تا یکی از پیامدهای کمبود اشتغال و یا اشتغال کاذب را به صورت عریان دید. ازآنجا که چرخه زندگی بدون اشتغال نمیچرخد، در صورت نبود شغل مناسب، خواهناخواه جایگزینهایی برای آن پیدا میشود که همگی جنبه آسیبزا دارند. «بالاخره زندگی خرج دارد»؛ این جملهای است که بارها آن را از زبان کسانی که در نبود اشتغال، به جایگزینهای آسیبزای آن کشیده شدهاند، شنیدهایم. واقعاً زندگی خرج دارد؛ آنهم در دورهای که نرخ تورم کشوری 45 است. البته در استانی همچون کهگیلویه و بویراحمد نرخ تورم بالاتر از میانگین کشوری است؛ در تورم 47 درصدی، اگر فردی شغل مناسب نداشته باشد اساساً جبر اقتصادی او را به شرایطی میکشاند که خوشایند هیچکس نیست. الزاماً آنهایی که دست به اقدامات خلاف قانون میزنند از همان کودکی در پی خلاف قانون نبودهاند؛ بسیاری از آنها را جبر زندگی به این سمت کشانده است؛ البته همه میدانیم که انسان دارای قدرت اختیار است و میتواند به حیطه انحرافات وارد نشود. اما اصولی که جامعهشناسان به آن دست یافتهاند نشان میدهد فشار ساختاری بخش زیادی از افراد به سمت تمایل به انحراف سوق میدهد. به طور کلی تصویری از موفقیت در جامعه وجود دارد که حداقلهای زندگی را برخورداری از مسکن، ماشین و ... عنوان میکند. حال برای دستیابی به این موفقیت (نیاز) فرد باید ابزارهایی داشته باشد. در واقع یک سری نیازها (مسکن، خوراک، پوشاک) وجود دارد که ابزارهایی را میطلبد. ابزار اصلی برای دستیابی به این نیازها، «پول» است؛ ابزار اصلی دستیابی به آن نیز اشتغال مناسب است. در صورتی که این ابزار وجود نداشته باشد، اهداف و نیازها نیز محقق نمیشوند. در این وضعیت، افراد چند مسیر را انتخاب میکنند؛ برخی از افراد که آنها را انزواگرا مینامند، به طور کلی چرخه جامعه را رها میکنند؛ اینها علاوه بر تنهایی ممکن است به سمت اعتیاد کشیده شوند. برخی اهداف را میپذیرند اما ابزار را تغییر میدهند؛ آنها به جای اشتغال مناسب ممکن است به سمت جایگزینهای آن مثل سرقت، فساد، کارهای غیرقانونی مثل فروش برخی مواد و یا حتی شوتی شوند. برخی نیز ممکن است به سمت مناسکگرایی کشیده شوند و برخی نیز راه طغیان و شورش را انتخاب میکنند.
همانطور که نشان داده شد در صورت نبود اشتغال، راههای جایگزین متعددی مطرح میشود که افراد به سمت آنها کشیده میشوند. مقدمات بالا را گفتیم تا به اینجا برسیم که اخیراً کلیپی در فضای مجازی استان منتشر شده که در آن یکی از بانوان کهگیلویه و بویراحمدی با راهرفتن بر لولههای نفت گچساران این جمله را میگوید: «لولههای نفتی که راه رفتن روی آن سهم ما شده». او در ادامه از شوتی بودن خود نام میبرد و اینکه شوتیها مرام خاص خودشان را دارند. او از بیکاری و نبود اشتغال گلایه میکند و اینگونه ادامه میدهد که شوتی شدن را راه جایگزینی برای بیکاری انتخاب کرده است. انتقادات زیادی به این ادعاهای او وجود دارد؛ اولاً بخش بیشتر افرادی که در پتروشیمی یا شرکت نفت گچساران شاغلاند از فرزندان همین استان هستند. دوماً الزاماً شوتی جایگزین شغل مناسب نیست. هر چند این انتقادات را میتوان بیشتر از این نیز ادامه داد اما تا همینجا کفایت میکند؛ چون غرض نقد صحبتهای او نیست. البته روشن است که ما نیز با او موافق نیستیم. چرا که او در این کلیپ قصد سفیدشویی شوتیگری را دارد. اما همانطور که نتایج تحقیقات نشان داده، اگر بستر مناسب برای اشتغال وجود نداشته باشد راههای جایگزین مطرح میشوند. حتی شاید گوینده این کلیپ خود مقصر نباشد؛ شاید او قربانی این وضعیت باشد. اگر فضای مناسبی برای اشتغال وجود داشت و این شخص و اشخاصی شبیه او شاغل میشدند، احتمالاً هیچگاه شاهد انتشار چنین کلیپهایی در فضای مجازی نبودیم. هر چند ممکن است غرض از انتشار چنین کلیپهایی بیشتر جذب فالوئر در فضای مجازی و میل به دیدهشدن باشد (البته ممکن است دلایل دیگری در انتشار آن وجود داشته باشد)، اما واقعاً خود این کلیپ و نیت انتشار دهنده آن نباید چندان مورد پیگیری قرار گیرد. چرا که بارها مشابه آن منتشر شده است. ما قصد نداریم این فرد را محکوم کنیم؛ اما انتشار آن میتواند تلنگری باشد که بار دیگر مدیران اقتصادی استان بیندیشند که چه پیامدهایی میتواند در صورت نبود اشتغال گریبان شهروندان کهگیلویه و بویراحمدی را بگیرد؛ همچنان که هماکنون نشانههایی از آن را میبینیم. میلیاردها تومان اعتباری که به نام تسهیلات اشتغالزایی وارد استان شد اگر با نظارت دقیق و مستمر بدون خویشاوندسالاری و... توزیع میشد و به انحراف نمیرفت، مسأله اشتغال بخش زیادی از افراد جویای کار در استان حل میشد. اگر طرحهای اقتصادی استان به نتیجه میرسیدند احتمالا امروز شاهد چنین کلیپی نبودیم. بیکاری میتواند مادر تمام آسیبهای اجتماعی باشد؛ به هوش باشیم.
به گزارش کبنا، اشتغال صرفاً یک دغدغه نیست؛ زندگی به طرز عجیبی به اشتغال وابسته است. بدون اشتغال، سایر جوانب زندگی معنا نمییابند و اساساً حتی مطرح نمیشوند. آبراهام مازلو در سال 1943 با طرح نظریه رشد آدمی، این موضوع را نشان داد؛ او در هرم سلسلهنیازهای آدمی که حالا دیگر با عنوان هرم نیازهای مازلو شناخته میشود، نشان داد که اگر نیازهای اولیه که اشتغال نیز جز آنهاست رفع نشوند، اصولاً سایر نیازها از قبیل نیاز امنیتی، اجتماعی، نیاز به احترام و خودشکوفایی مطرح نمیشوند؛ بنابراین اشتغال سنگ بنای رشد انسانی است؛ البته واضح است که این به معنای آن نیست که اگر اشتغال باشد، انسانها خودشکوفا میشوند؛ اما سویه مقابل آن کاملاً صدق میکند؛ اگر اشتغال نباشد، اساساً نباید به فکر خودشکوفایی و رشد انسان بود.
اهمیت اشتغال در وهله نخست به خاطر تأمین مالیای است که در پی آن میآید، اما صرفاً در همین حد نمیماند؛ اگر ارسطو انسان را حیوان ناطق مینامید، متفکران متأخر معتقدند انسان مولد نیز هست. به گفته اریک فروم، انسان با کار معنا مییابد و حتی او یکی از وجوه تمایز انسان از حیوان را کار میداند و معتقد است اگر خلاقیت انسان با کار معنا مییابد که پیونددهنده عینیت و ذهنیت در انسان است.
فارغ از اینکه اندیشمندان در مورد اهمیت اشتغال چه گفتهاند، تحقیقات نشان داده در صورت نبود اشتغال، چه عواقبی میتواند گریبانگیر افراد و در نهایت جامعه شود. کافیست نگاهی به حاشیههای شهر انداخت تا یکی از پیامدهای کمبود اشتغال و یا اشتغال کاذب را به صورت عریان دید. ازآنجا که چرخه زندگی بدون اشتغال نمیچرخد، در صورت نبود شغل مناسب، خواهناخواه جایگزینهایی برای آن پیدا میشود که همگی جنبه آسیبزا دارند. «بالاخره زندگی خرج دارد»؛ این جملهای است که بارها آن را از زبان کسانی که در نبود اشتغال، به جایگزینهای آسیبزای آن کشیده شدهاند، شنیدهایم. واقعاً زندگی خرج دارد؛ آنهم در دورهای که نرخ تورم کشوری 45 است. البته در استانی همچون کهگیلویه و بویراحمد نرخ تورم بالاتر از میانگین کشوری است؛ در تورم 47 درصدی، اگر فردی شغل مناسب نداشته باشد اساساً جبر اقتصادی او را به شرایطی میکشاند که خوشایند هیچکس نیست. الزاماً آنهایی که دست به اقدامات خلاف قانون میزنند از همان کودکی در پی خلاف قانون نبودهاند؛ بسیاری از آنها را جبر زندگی به این سمت کشانده است؛ البته همه میدانیم که انسان دارای قدرت اختیار است و میتواند به حیطه انحرافات وارد نشود. اما اصولی که جامعهشناسان به آن دست یافتهاند نشان میدهد فشار ساختاری بخش زیادی از افراد به سمت تمایل به انحراف سوق میدهد. به طور کلی تصویری از موفقیت در جامعه وجود دارد که حداقلهای زندگی را برخورداری از مسکن، ماشین و ... عنوان میکند. حال برای دستیابی به این موفقیت (نیاز) فرد باید ابزارهایی داشته باشد. در واقع یک سری نیازها (مسکن، خوراک، پوشاک) وجود دارد که ابزارهایی را میطلبد. ابزار اصلی برای دستیابی به این نیازها، «پول» است؛ ابزار اصلی دستیابی به آن نیز اشتغال مناسب است. در صورتی که این ابزار وجود نداشته باشد، اهداف و نیازها نیز محقق نمیشوند. در این وضعیت، افراد چند مسیر را انتخاب میکنند؛ برخی از افراد که آنها را انزواگرا مینامند، به طور کلی چرخه جامعه را رها میکنند؛ اینها علاوه بر تنهایی ممکن است به سمت اعتیاد کشیده شوند. برخی اهداف را میپذیرند اما ابزار را تغییر میدهند؛ آنها به جای اشتغال مناسب ممکن است به سمت جایگزینهای آن مثل سرقت، فساد، کارهای غیرقانونی مثل فروش برخی مواد و یا حتی شوتی شوند. برخی نیز ممکن است به سمت مناسکگرایی کشیده شوند و برخی نیز راه طغیان و شورش را انتخاب میکنند.
همانطور که نشان داده شد در صورت نبود اشتغال، راههای جایگزین متعددی مطرح میشود که افراد به سمت آنها کشیده میشوند. مقدمات بالا را گفتیم تا به اینجا برسیم که اخیراً کلیپی در فضای مجازی استان منتشر شده که در آن یکی از بانوان کهگیلویه و بویراحمدی با راهرفتن بر لولههای نفت گچساران این جمله را میگوید: «لولههای نفتی که راه رفتن روی آن سهم ما شده». او در ادامه از شوتی بودن خود نام میبرد و اینکه شوتیها مرام خاص خودشان را دارند. او از بیکاری و نبود اشتغال گلایه میکند و اینگونه ادامه میدهد که شوتی شدن را راه جایگزینی برای بیکاری انتخاب کرده است. انتقادات زیادی به این ادعاهای او وجود دارد؛ اولاً بخش بیشتر افرادی که در پتروشیمی یا شرکت نفت گچساران شاغلاند از فرزندان همین استان هستند. دوماً الزاماً شوتی جایگزین شغل مناسب نیست. هر چند این انتقادات را میتوان بیشتر از این نیز ادامه داد اما تا همینجا کفایت میکند؛ چون غرض نقد صحبتهای او نیست. البته روشن است که ما نیز با او موافق نیستیم. چرا که او در این کلیپ قصد سفیدشویی شوتیگری را دارد. اما همانطور که نتایج تحقیقات نشان داده، اگر بستر مناسب برای اشتغال وجود نداشته باشد راههای جایگزین مطرح میشوند. حتی شاید گوینده این کلیپ خود مقصر نباشد؛ شاید او قربانی این وضعیت باشد. اگر فضای مناسبی برای اشتغال وجود داشت و این شخص و اشخاصی شبیه او شاغل میشدند، احتمالاً هیچگاه شاهد انتشار چنین کلیپهایی در فضای مجازی نبودیم. هر چند ممکن است غرض از انتشار چنین کلیپهایی بیشتر جذب فالوئر در فضای مجازی و میل به دیدهشدن باشد (البته ممکن است دلایل دیگری در انتشار آن وجود داشته باشد)، اما واقعاً خود این کلیپ و نیت انتشار دهنده آن نباید چندان مورد پیگیری قرار گیرد. چرا که بارها مشابه آن منتشر شده است. ما قصد نداریم این فرد را محکوم کنیم؛ اما انتشار آن میتواند تلنگری باشد که بار دیگر مدیران اقتصادی استان بیندیشند که چه پیامدهایی میتواند در صورت نبود اشتغال گریبان شهروندان کهگیلویه و بویراحمدی را بگیرد؛ همچنان که هماکنون نشانههایی از آن را میبینیم. میلیاردها تومان اعتباری که به نام تسهیلات اشتغالزایی وارد استان شد اگر با نظارت دقیق و مستمر بدون خویشاوندسالاری و... توزیع میشد و به انحراف نمیرفت، مسأله اشتغال بخش زیادی از افراد جویای کار در استان حل میشد. اگر طرحهای اقتصادی استان به نتیجه میرسیدند احتمالا امروز شاهد چنین کلیپی نبودیم. بیکاری میتواند مادر تمام آسیبهای اجتماعی باشد؛ به هوش باشیم.