تاریخ انتشار
يکشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۳ ساعت ۱۴:۱۷
کد مطلب : ۴۷۷۰۹۵
یادداشتی از سید علی عباس محدث؛
پزشکیان صادق در بغل وزرای نالایق
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛سیدعلی عباس محدث - جامعهشناس و روزنامهنگار کهگیلویه و بویراحمد - چهاردهمین دورۀ انتخابات ریاستجمهوری، در حالی شکل میگیرد که مشی مدیریتی و نگاه ویژۀ رئیسجمهور شهید به خدمت و خدمتگزاری، محک انتخاب مردم است. انتخاب شهید رئیسی در حالی بود که ملت ایران، 8 سال شرایطی شبه جنگ همراه با آوارهای بیکران فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و مخصوصاً اقتصادی را تحمل میکردند. پس از به قدرت رسیدن ترامپ و با پاره کردنِ معاهدۀ ننگین برجام، هیچ جایگاه و اعتبار سیاسی در میدان دیپلماسی و بین المللی نداشتیم. قدرتمان در مدیریت سیاسی به نهایتِ اضمحلال و به نوعی مضحکۀ دنیا حتی کشورهای عربی قرار گرفته بود. حجم بالایی از تورم و صدای دهشتناک سقوط نظام اقتصادی را پس از 7 سال اعتماد به دولت و گفتمان ذلت آورش، حس میکردیم. بنیانهای اجتماعی از جمله خانواده و رویکردهای فرهنگی مان، ذره ذره فرو پاشیده بودند یا در حال گسست و شکست بودند.
اما در میدان همسوی دیگر، یعنی دفاع و امنیت، به جهت اتکای نظامیان به مردم بهویژه مسلمان منطقه، تمام هیمنه و اعتبار غرب بهویژه حامیان داعش را شکسته بودیم. به لطف صداقت و اعتمادی که بین نظامیان و مردم بود، نهتنها کمترین ناامنی را در کشور نداشتیم؛ بلکه منطقه را نیز به شبهجزیرة همبستگی و واحد تبدیل کرده بودیم.
خلأ فکری در دولت وقت، عملاً بیاعتمادی اجتماعی را در سایۀ تشنجآفرینی برخی از خودباختههای ژورنالیستی داخل و خارجنشین و همچنین شبکههای معاندی که شبانهروز خوراک تبلیغاتی لازم را از دولتیهای وقت میگرفتند، به وجود آورده بود. ضمن اینکه بیخیالی و ناتوانی دولت وقت در کنترل کرونا، در کنار تحریمهای لحظهای علیه شرکتها و افرادی که هیچ نقشی در دولت وقت نداشتند، کاملاً شبه انگیز و تأثیرگذار بود و امکان اعتماد مردم را به مدیران دولتی تقلیل و برای حضور در پای صندوقهای رأی، مردد بودند.
بااینحال، مردم روشنبین و آگاه کشورمان با 18 میلیون رأی، آیت الله رئیسی را به عنوان سیزدهمین رئیس جمهور انتخاب کردند. صداقت و رواداری ایشان با مردم و ارکان اصلی نظام و همچنین فهمشان بر قانون مداری و آسیبهای مترتب بر قانون گریزی، زمینهای شد تا سه سال پرالتهاب و خستگی ناپذیر، خود را وقف مردم و گره گشایی از چالشهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کنند. تقدیر بر این بود که شهید خدمت باشند و مصداق صداقت. سلامت کاری و مردم داری ایشان را در مراسمات باشکوه تشییع جنازه شهدای خدمت، هم در استانهای مختلف و هم از منظر بین المللی دیدیم.
اکنون برای چهاردهمین دورۀ انتخابات ریاستجمهوری، 6 نفر تأیید شدند. هر شش نفر تقریباً در ابعاد مختلف، هم وزن و در سطحی متوسط از توانمندی مدیریتی هستند. تا اینجای تبلیغات انتخاباتی شان، نکتۀ برجستهای را در سخنان و گفتمان آنها ندیدیم که بخواهیم ملاک برتری فردی خاص بدانیم. اما، به نظر میرسد که دو نفر از این افراد، متفاوت از بقیه باشند. یکی آقای دکتر پزشکیان که میتواند با بهره مندی از تجربه عملی و ذکاوتشان در تخصص علمی و همچنین، میزان مقبولیتشان در نگاه رهبری بویژه در تأیید صلاحیتشان، و دیگری آقای دکتر محمدباقر قالیباف با تجریه عملی و عینی کم نظیری که در دوران جنگ، فرماندهی نیروی انتظامی و مدیریت شهرداری تهران و همچنین ریاست مجلس شورای اسلامی دارند، به نسبت بقیه درخشانتر باشند.
متأسفانه، آقای دکتر پزشکیان، بیتوجه به سرمایههای جوان اصلاحطلب و سایر جریانهای سیاسی، در بغل امثال عباس آخوندی نشست و یقیناً مسیر روزهای سیاه 1392 تا 1400 را نشان دادند. اینکه آقای دکتر پزشکیان از یک طرف از واژههای «ایران برای ایرانیان» و «استفاده از سرمایههای علمی و نخبگان دانشگاهی» صحبت میکنند و از طرف دیگر امیدوار به تفکرات آزمون شدۀ امثال آخوندی و ظریف و قطعاً آقازاده و جهانگیری و ... باشد، تنها پارادوکس شعار و عمل را معنی میکند. بی تردید، این نگرش یا از روی سادگی و حضور در میدانی غیرقابل باور را نمایش میدهد و یا حقیقتِ وجودی و تفکر سیاسی اش این است که در آن صورت باید مردم متوجه این فریب باشند.
مردم ما هنوز هم ردِ پای امثال جهانگیری که قرار بود ماشین اقتصادی را سرعت بدهد و آخوندی که افتخارش این بود مسکن مهر را ادامه نداده تا امروز علیرغم اینهمه گشایش در زیرساختها و برنامههای اجرایی دولت سیزدهم، همچنان تورم افزایشی و تصمیماتی که دولتشان باج دادند تا مردم در باتلاق بمانند، را میبینند. بهراستی چرا آقای دکتر پزشکیان فکر کرده است که ملت ایران آوارِ اقتصادیِ اعضاء دولت شیخ حسن را فراموش کرده است؟ چرا نخواستند که اصلاحات را از مجموعۀ فساد آفرین و هنجارشکن، دورنگه دارد؟ چرا نتوانستند، دامن خود را از آلودگیهای وزرای دولت دوازدهم پاک کند؟
این را در روز هشتم تیر، باید پاسخ بدهیم. صادقبودن و علمی بودن ضرورت مهم نمایندگی است، اما تفکر داشتن و نیکاندیشی از مهمترین الزامات منتخب مردم برای ریاستجمهوری است. متأسفانه آقای دکتر پزشکیان نشان دادند که نمیتواند خودش باشد و برای اثبات خود، هیچ تفکر و ارادهای خارج از آراء و اندیشههای پیرمردان دولتِ همیشه در حال خوابِ شیخ حسن روحانی ندارد.
یا علی
اما در میدان همسوی دیگر، یعنی دفاع و امنیت، به جهت اتکای نظامیان به مردم بهویژه مسلمان منطقه، تمام هیمنه و اعتبار غرب بهویژه حامیان داعش را شکسته بودیم. به لطف صداقت و اعتمادی که بین نظامیان و مردم بود، نهتنها کمترین ناامنی را در کشور نداشتیم؛ بلکه منطقه را نیز به شبهجزیرة همبستگی و واحد تبدیل کرده بودیم.
خلأ فکری در دولت وقت، عملاً بیاعتمادی اجتماعی را در سایۀ تشنجآفرینی برخی از خودباختههای ژورنالیستی داخل و خارجنشین و همچنین شبکههای معاندی که شبانهروز خوراک تبلیغاتی لازم را از دولتیهای وقت میگرفتند، به وجود آورده بود. ضمن اینکه بیخیالی و ناتوانی دولت وقت در کنترل کرونا، در کنار تحریمهای لحظهای علیه شرکتها و افرادی که هیچ نقشی در دولت وقت نداشتند، کاملاً شبه انگیز و تأثیرگذار بود و امکان اعتماد مردم را به مدیران دولتی تقلیل و برای حضور در پای صندوقهای رأی، مردد بودند.
بااینحال، مردم روشنبین و آگاه کشورمان با 18 میلیون رأی، آیت الله رئیسی را به عنوان سیزدهمین رئیس جمهور انتخاب کردند. صداقت و رواداری ایشان با مردم و ارکان اصلی نظام و همچنین فهمشان بر قانون مداری و آسیبهای مترتب بر قانون گریزی، زمینهای شد تا سه سال پرالتهاب و خستگی ناپذیر، خود را وقف مردم و گره گشایی از چالشهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کنند. تقدیر بر این بود که شهید خدمت باشند و مصداق صداقت. سلامت کاری و مردم داری ایشان را در مراسمات باشکوه تشییع جنازه شهدای خدمت، هم در استانهای مختلف و هم از منظر بین المللی دیدیم.
اکنون برای چهاردهمین دورۀ انتخابات ریاستجمهوری، 6 نفر تأیید شدند. هر شش نفر تقریباً در ابعاد مختلف، هم وزن و در سطحی متوسط از توانمندی مدیریتی هستند. تا اینجای تبلیغات انتخاباتی شان، نکتۀ برجستهای را در سخنان و گفتمان آنها ندیدیم که بخواهیم ملاک برتری فردی خاص بدانیم. اما، به نظر میرسد که دو نفر از این افراد، متفاوت از بقیه باشند. یکی آقای دکتر پزشکیان که میتواند با بهره مندی از تجربه عملی و ذکاوتشان در تخصص علمی و همچنین، میزان مقبولیتشان در نگاه رهبری بویژه در تأیید صلاحیتشان، و دیگری آقای دکتر محمدباقر قالیباف با تجریه عملی و عینی کم نظیری که در دوران جنگ، فرماندهی نیروی انتظامی و مدیریت شهرداری تهران و همچنین ریاست مجلس شورای اسلامی دارند، به نسبت بقیه درخشانتر باشند.
متأسفانه، آقای دکتر پزشکیان، بیتوجه به سرمایههای جوان اصلاحطلب و سایر جریانهای سیاسی، در بغل امثال عباس آخوندی نشست و یقیناً مسیر روزهای سیاه 1392 تا 1400 را نشان دادند. اینکه آقای دکتر پزشکیان از یک طرف از واژههای «ایران برای ایرانیان» و «استفاده از سرمایههای علمی و نخبگان دانشگاهی» صحبت میکنند و از طرف دیگر امیدوار به تفکرات آزمون شدۀ امثال آخوندی و ظریف و قطعاً آقازاده و جهانگیری و ... باشد، تنها پارادوکس شعار و عمل را معنی میکند. بی تردید، این نگرش یا از روی سادگی و حضور در میدانی غیرقابل باور را نمایش میدهد و یا حقیقتِ وجودی و تفکر سیاسی اش این است که در آن صورت باید مردم متوجه این فریب باشند.
مردم ما هنوز هم ردِ پای امثال جهانگیری که قرار بود ماشین اقتصادی را سرعت بدهد و آخوندی که افتخارش این بود مسکن مهر را ادامه نداده تا امروز علیرغم اینهمه گشایش در زیرساختها و برنامههای اجرایی دولت سیزدهم، همچنان تورم افزایشی و تصمیماتی که دولتشان باج دادند تا مردم در باتلاق بمانند، را میبینند. بهراستی چرا آقای دکتر پزشکیان فکر کرده است که ملت ایران آوارِ اقتصادیِ اعضاء دولت شیخ حسن را فراموش کرده است؟ چرا نخواستند که اصلاحات را از مجموعۀ فساد آفرین و هنجارشکن، دورنگه دارد؟ چرا نتوانستند، دامن خود را از آلودگیهای وزرای دولت دوازدهم پاک کند؟
این را در روز هشتم تیر، باید پاسخ بدهیم. صادقبودن و علمی بودن ضرورت مهم نمایندگی است، اما تفکر داشتن و نیکاندیشی از مهمترین الزامات منتخب مردم برای ریاستجمهوری است. متأسفانه آقای دکتر پزشکیان نشان دادند که نمیتواند خودش باشد و برای اثبات خود، هیچ تفکر و ارادهای خارج از آراء و اندیشههای پیرمردان دولتِ همیشه در حال خوابِ شیخ حسن روحانی ندارد.
یا علی